آخرین ستاره ی نود و نه روشن شو!

 

ساخت کد موزیک

 

اومده بودم یه موضوع جدید به اسم "پرت و پلا" تو قفسم تاسیس کنم که پست آرامو دیدم...و
نظرم عوض شد!
اصولا این چیزارو تو دفترخاطراتم مینویسم ولی حس کردم اینجا نوشتنش بهتره...تو دفتر خاطراتم فقط خودم و خودمم..
یه مدته ناراحتم؛ ولی نه ناراحتی ای آزاردهنده باشه. یه سری مشکلات درمان نشدنی و به دوش کشیدنی دارم که فعلا هیچ کاری نمیتونم براشون بکنم جز اینکه با خودم حملشون کنم. اما یچیزی فکرمو مشغول کرده

(درواقع کلی چیز ذهنمو مشغول کردن ولی خب"-") اونم اینه:
اینکه من میتونم دردمو به دوش بکشم دلیل نمیشه که حقم باشه!
ینی...من مسئول تمام چیزایی که به دوش میکشم نیستم...بخاطر همین فکر کردم شاید بتونم تو سال جدید بیخیال بعضیاشون بشم.
ولی دیدم نه! من نمیتونم بیخیال هیچکدومشون بشم صرفا چون "دیگه ناراحت نباشم!"
و اینکه....من واقعا هیچ چاره ای ندارم! من باید کنکور امسالو قبول شم...وگرنه اون دردا تاابد قلبمو فشرده میکنن...
سو تصمیم گرفتم با همون دردام بمونم!

درد همیشه هست

ولی رنج کشیدن یه انتخابه...


هممم...شاید بهتر باشه یکم بیشتر برای این جمله تامل کنم!


و آقا! بریم سر اصل مطلب!حرفایی که میخوام بزنم از بارونی ترین و آبی ترین نقطه روحم سرچشمه گرفتن و میخوام حرفامو جدی بگیرین نه اینکه فکر کنین فقط تبریک و ابراز احساساته!

هیونگ و بوو:
:)
از کجا شروع کنم؟؟:")
خب...ممنونم ازتون...که همیشه بودین و هستین و خواهین بود.مرسی که درکم کردین و با همه اعصاب خوردیا و سختی های زندگی خودتون اومدین باهام حرف زدین...میدونم همیشه اعصابتونو سر یسری چیزا به فاک میدم و روی سگتونو بالا میارم! مرسی که تحملم میکنین چون فکر کنم بعد از خودم شما دوتا تنها کسایی هستین که با دارکسایدم آشنایی دارین و حسمو میفهمین و میدونین که چی میگم. و خب...من شیرین ترین خاطراتمو مدیون شما دوتا دیوونه (نوشتم دیوونه ولی شما همونو بخونین!) هستم:")
و
باهم میمونیم دیگه نه؟
حس میکنم دوستی ما یه چیز ازپیش تعیین شدس...سه تا دختر هم قد، مو کوتاه، رویاپرداز، کتابخون، علایق مشترک، و همینطور عجیب! تو یه مدرسه...!
سه تا دختر که تایپ هرسه تاشون INFJ ئه..‌تایپی که فقط یه درصد از جمعیت جهانو شکل داده!
هفتم هم گروهی شدیم...هشتم کلاسم عوض شد و تا آخر راهنمایی همین وضع ادامه داشت...تااینکه دهم دوباره همگروهی شدیم...اونم همون گروه قبلی!
قرار بود بوو انسانی بخونه ولی نخوند...
قرار بود هیونگ بره تبریز ولی نرفت...
قرار بود بوو بره تهران ولی نرفت...
قرار بود جداشیم ولی نشد=)
و هی! بیاین این قانون لعنتی عجیبو حفظ کنیم! لازم باشه جلو کل دنیا وایمیستیم نه؟ :')
خونمون...
مسافرت سه تایی..‌
فساد:")
باکس...
ایده هامون...!
و و و ...
(مراجعه کنید به این قسمت...کلیک!

برا کسایی که نمیدونن...کامنت های تحت نام auora و blue2882 رو هم‌بخونین! من و هیونگیم!)
+درسته که هردفعه اینارو به خودتون میگفتم ولی خب میخوام این احساساتم بره تو آرشیو=))

یومیکو!
کسی که مناطق مربوط به منطق تو مغزش پلمپه:")
کسی که زیادی مهربونه و همین کار دستش میده...
کسی که یمدت باید بالاسرش نگهبانی میدادم تا بخوابه!
حس میکنم هرچی بخوام بگم تکراری میشه...
همون حرفای همیشگی، احساسات همیشگی!
همینکه با این همه فاصله هنوز یکی از بهترین و واقعی ترین دوستامی میتونه گویای همه چیز باشه نه؟ :)
من و هیونگ و بوو یه روز میایم دیدنت!
ببین کی گفتم!
پ.ن: حس میکنم هیشکی خبر نداره یومیکو دوست منه'-' خلاصه که...دوستمهXD ♡


و شماها*-*
گاد!
واقعا چی بگم؟!
مرسی که به واقعی ترین دوستام تبدیل شدین و من میتونم بدون هیچ احساس ترس و ناامنی ای بیان باهاتون حرف بزنم و بدونم که شماهم از حرف زدن با من خسته نشدین(نشدین که نه .__. ایشالا که نشدین .__.-)
من معمولا تو دنیای بیرون(خوشم نمیاد بگم واقعیت..) خیلی ساکت و تودارم...خیلی کم پیش میاد به غریبه ای نزدیک بشم و باهاش حرف بزنم....ولی اینجا تو بیان، شماها باعث شدین بیشتر خودم باشم و احساسات و تفکراتمو بروز بدم. باعث شدین بدونم که تنها نیستم و واقعا خیلیا هستن که دوسم دارن:"
و مهمترین چیز...
دوستیمون💙
مرسی از همتون که بودین و بهم امید دادین...
مرسی که اون روز ده ساعت حرف زدیم و باعث شدین رکورد کامنتو بزنم:)
( هنوزم رکورد دست ماست؟ یه وقت نیفته دست نااهلی!!! )
مرسی بابت تمام حرفاتون...تمام اون پیام ها...تمام اون "کیدو تو میتونی" ها‌.‌‌..امیدوارم ناامیدمون نکنم...نه شمارو نه خودمو...
پ.ن: یچیزیو دلم خواست اینجا اضافه کنم؛ اونم اینکه من اصلا درمورد چهره و ظاهرم اعتماد به نفس ندارم...قبلا هروقت بهم میگفت خوشگل ناراحت میشدم چون فکر کردم‌ از روی ترحم میگن یا برای اینکه ناراحت نشم....ولی الان به لطف شما اندکی بهتر شدم♡ و لازمه از همه اونایی که منو زیبا خطاب نمودن تشکر کنمTT

و
ببینید!
من نمیدونم چجوری!
ولی یه روز باید یه قراری بذاریمTT
اگه یه روز اونقد پولدار شدم که بتونم کافه بزنم مطمئن باشین اینکارو میکنم:" اسمشم میذارم کافه بیان!

و خیلی خلاصه وار:

آرتی مرسی بابت دیوونگیت! انرژی کهکشانیت و کیدوی گذشته بودنت*-*

استلا مرسی بابت‌ تمام مست کردنا و های شدنامون!

سینور مرسی بابت تمام حرف زدن های طولانی و طومارطورمون!

موچی مرسی که شدی "اون دوست کوچولوی مهربون عصبانی و بنفشم"!

جیران مرسی بابت حرفات و امید و انگیزه هایی که به عنوان یه دوست بزرگتر بهم دادی:)

استفان مرسی بابت پلی لیستت و همه وقتایی که منو خندوندی*-*

 

آیامه! که حس میکنم یکی مثل موچی هستی:) هرچند اونقدرا که موچی رو میشناسم تورو نمیشناسم...ولی بهم ثابت شد که یکی دیگه از پشمکای بیانی:)

آرام مرسی که انقد باجنبه ای و هیچی بهت برنمیخوره و من میتونم راحت فحشت بدم:]

آیسان...نمیدونم دقیقا از کدوم کارت تشکر کنم...فکر کنم باید بخاطر بودنت و اینکه وبلاگ زدی ازت ممنون باشم:) اون موقع ها که تو اومدی بیان تقریبا بی روح شده بود ولی بعدش جون تازه ای گرفت و من حس میکنم بخاطر تو بود:") مرسی^-^

آقای آبی مرسی بابت وقتایی که یه بحثی تو نظرات پروندی و اون بحث تا ساعت ها ادامه پیدا کرده•-• و مرسی که باهامون مثل بچه هایی که هیچی حالیشون نیس رفتار نمیکنی:)

بنزوییک اسید! مرسی که چهارشنبه سوری اونقد منو خندوندی و مرسی که گفتی خوشگلم"-" و مرسی بابت اون استیکره!(همونی که خیلی مودهXD) و اینکه... یه روز تلافی میکنم^^

آنا! عاح ای دوست زیبای منTT از الان منتظرم ببینمت:" مرسی که همشهری هستیم:"""

(و گادTT همگی گوش کنین! این آنا خیلی خوب میخنده*-* چشاشم خندیدنی خط میشهT----T خلاصه گفتم که بدونین)
و مرسی که گفتی کیوتم:"
و مرسی بابت تمام اون ذوق کردنامون...چیزایی که کشف کردیم و حرفایی که زدیمTT


هانی!
من تاابد تو رو دوست خودم نگه میدارم!
No matter what!
مرسی که شدی همزادم تو بیان! راستش بعضی وقتا که بعضی از نوشته هاتو میخونم ناراحت میشم؛ چون عمیقا حس میکنم که چی میگی...و این دردناکه...ولی این باعث نمیشه پا پس بکشیم نه؟:)

keep going forward

حنا"-"
ای کسی که بهش اکسیر زود بزرگ شدن و عمیق بودن دادن"-"
تو منو خیلی یاد کراشم میندازی"-"♡
احساست،نوشته هات، حتی اون عکسی که برام فرستادی!
و اینکه حس میکنم خیلی جسم و روح ظریفی داری"-"
مراقب بیسکوئیتت باش:)
و آها! تو تصوراتم INFP هستی"-" تایپت چیه درواقعیت؟
یادم افتاد بغلی هم بنظر میرسی"-"\
پ.ن: از همه تشکر کردم بجز تو"-"
....
تشکرم نمیاد منو ببخش/"-"\

 

روما! مرسی که بودی و همیشه سعی کردی حالمو خوب نگه داری:))

و خیلیای دیگتون...نوبادی و سوفی که تازه باهاشون آشنا شدم و میخوام بیشتر بشناسمشون، آیلین که از قبل میشناختمش ( مرسی بابت اینکه کالرراشو بهم‌ معرفی کردیTT)، کاپ کیک که قراره بعد کنکور تو کافه اش پلاس شم(یادته یبار بهم گفتی میخوای اسمارتیز صدام کنی؟:" خیلی از اون لقب خوشم اومد*-* همیشه اسمارتیز صدام کن"-") سحری کیوت اندر کیوتمT-T نرسیای گمشده@-@ هیرای که در اولین فرصت باید برم کلی باهاش حرف بزنم! ایزومی و وهکاو که لازمه بیشتر بشناسمشون و مطمئنم قراره کلی علایق مشترک پیدا کنیم، سایه مرموز0-0 هیونی که دارن شانو خونده، وایولت و خیلیای دیگه که شاید هنوز وبلاگم نزدن..!

و بعنوان حرف آخر،
با همتونم!
بیاین سال جدیدو با تمام سختیاش بترکونیم!

 

+ سه روز آخر چالش آهنگو نمیتونستم جدا بنویسم...پس قاطیشون کردم و...

بشنوین اون آهنگو!

 

+ هشدار میدم امروز آخرین فرصت اینه :]

  • Baby Blue

نه لبخند نود و نه:)

1. وقتی دیدم همون موقع تحویل سال حنانه بهم‌ پیام داده.

2. روز تولدم...وقتی آنلاین شدم و دیدم دوستام کلی استوری گذاشتن...استوری های یومیکو:" و اون لحظه که هیونگ زنگ زد گفت اگه دلت برامون تنگ شده بیا پایین! و وقتی درو باز کردم دیدمشون:")

3. وقتی موهامو پرکلاغی کردم.

4. وقتی موهامو کوتاه کردم.

5. روز تولد بوو

6. روز تولد هیونگ

7. روز تولد حنانه

8. روز تولد یومیکو...وقتی قرار بود یومیکو با مائو ویدیوکال بگیره ولی بعد دید من و هیونگم هستیم...اولین ویدیوکالمون:"))

9. صندلی داغم:) همون روز که ده ساعت حرف زدیم و خندیدیم:))

....

بذارین بازم بنویسم...!

10. اون روز که پست "انجامش میدم!" رو گذاشتم و نظراتو خوندم=)

11. وقتی به گرایش یکی پی بردم!

12. وقتی دستبند و حلقه و شلوار خریدم!

13. وقتی رفتم کتابخونه و همو دیدیم و لپشو کشیدم:""""""

14. بعضی از حرفای آقای منصوری!

15. صحنه هایی از color rush

16. اون روز که برا درس خوندن رفتیم خونه بوو

17. وقتی حالم خوب نبود و هیونگ و بوو اومدن خونمون...(وقتی فقط قرار بود نیم ساعت دم در ببینمشون ولی تا دوازده شب موندن!)

18. تولد فاطمه

19. اون روزی که با بوو رفتیم آیندگان...

20. قرارمون تو شورابیل

21. وقتایی که میرفتم وب استلا و باهم چرت و پرت میگفتیم!

22. اون روز که با چندتا از شما نشستیم راجب دارن شان و مارول حرف زدیم...

23. روزی که امتحان ریاضی رو دو شدم!

24. وقتی داشتیم با حنانه برنامه میریختیم که چطور هیونگو بکشونیم کتابخونه!

25. وقتی برا اولین بار با آنا حرف زدم...

26. وقتی فهمیدم موزیک ویدیوی داینامت تو ۲۴ ساعت ۹۸ میلیون بازدید خورده.

27. وقتی فیلم in time رو دیدم...

28. همه حرف زدنای خاطره انگیزمون...

29. وقتایی که هیونگ و بوو بهم کتاب قرض میدادن...

30. تولد هانی بانچ

31. تولد حنا

32. تولد سینیور=)

33. اون ناشناسی که بهم گفت آدم خوبی هستم و قدر خودمو بدونم:)

34. و اون ناشناسی که بهم گفت آدم زیبایی هستم از لحاظ باطن...و گفت که آدمایی مثل من کمن و قدر خودمو بدونم...و همینطور گفت که "تو یه روز آدم خیلی ارزشمندی میشی:) "

35. هروقت که کسی عکسمو دید و گفت خوشگلم:"

36. وقتی یومیکو گفت میخواد با دستم ازدواج کنه=))

37. کلاس آقای قاسمی!

38. وقتی فهمیدم آرتی و استلا هم عاشق دعوا هستن@-@ + آیسان!

39. وقتی پیش دوستام کام اوت کردم.

40یه داستان! :))

  • Baby Blue

میخوام اشتباه کنم!

اصلا میدونی چیه؟

من میخوام اشتباه کنم!

ترسی هم از این بابت ندارم...

حس میکنم که اشتباه کردن تو این بازه از زندگیم بهترین کاریه که میتونم بکنم!!

بماند که اونا اصلا اشتباه نیستن....!

 

  • Baby Blue

دیالوگ ماندگار۱۰

هیونگ: فردا یه کمک اساسی نیاز هس..
کیدو: فردا چخبره؟
هیونگ: امتحان ریاضی
کیدو: .....
_____________

  • Baby Blue

روز بیست و چهارم چالش آهنگ

آهنگی که دوس دارین تو مراسم تشییعتون پلی شه؟

امیدوارم واقعا کسی باشه که اینکارو بکنه..

 

00:00

 

Young Forever

 

Smiling When I Die

 

  • Baby Blue

روز بیست و سوم چالش آهنگ

آهنگی که میخواین تو عروسیتون پخش شه؟

"-"

"--"

روز عروسیم؟.___.

.....

باشه!

We fell in love in October

  • Baby Blue

روز بیست و دوم چالش آهنگ

آهنگی که موقع ناراحتی گوش میدین؟

معمولا موقع ناراحتی میرم آهنگایی رو گوش میدم که به میزان ناراحتیم اضافه میکنن..بگین که تنها نیستم:"

ینی واقعا شاید سر چیز خیلی مزخرفی خیلی کم ناراحت باشم...بعد برم آهنگ گوش بدم عملا افسرده شم"-"

البته بعدش تخلیه میشم و حالم خوب میشه..

دوتا آهنگ میذارم...I don't wanna die که تازه پیداش کردم و قراره تا مدت ها بسابمش..و chasing که از NF خونده:)

  • Baby Blue

چالش اول و دوم سوفی!!

من باید اینارو مینوشتم"-"

  • Baby Blue

روز بیست و یکم‌ چالش آهنگ

آهنگی که موقع خوشحالی گوش میدی؟

اینو تازه پیدا کردم خیلی آهنگ خوبیه:)

Talk Fast

  • Baby Blue

روز بیستم چالش آهنگ

آهنگی که موقع عصبانیت گوش میدین؟

بازم خیلین...و یجورایی به بازه زمانی و آهنگایی که تو اون بازه دانلود کردم بستگی داره...

فعلا این:

 

My life

 

Pain will always find its way to the surface
درد همیشه راهشو برای بیرون اومدن پیدا میکنه(خودشو نشون میده)

No matter how deep you bury him
مهم نیست هر چقدرم که عمیق دفنش کرده باشی


I might do some things you don’t like
ممکنه یه کارایی کرده باشم که تو دوست نداشته باشی

We all make mistakes, that’s just life
همه ما اشتباه میکنیم،این فقط زندگیه

They might say I changed, that’s alright
شاید اونا بگن که من عوض شدم،اشکالی نداره

That’s alright, that’s alright
اشکالی نداره، اشکالی نداره

That’s just my life, my life, my life, my life (My life, my life)
این فقط زندگی منه،زندگی من،زندگی من ،زندگی من

  • Baby Blue

~Light Blue~

🦋••We won't be erased••🦋

Not perfect but always myself ✨


Don't rush something that you want to last forever


من انسانم...
من انسانم، همان انسان خاکی
همان کس که به تن روح خدا دارم...
مرا تا عرش اعلا راه و تا قعر فنا چاه است
اگر پرواز میخواهم
فلک ها بر من آزاد است...

نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan