00:00
دقیقا سیزده سال قبل بود ، نه ؟!
تولد فرشته کوچولومونه امروز ...
آهای فرشته ی دوست داشتنی بیان ، این کادو رو از طرف ماها قبول می کنی ؟! (=
~ هویی :)
مرسی که به دنیا اومدی :)
مرسی که تو این مدت کم کلی خاطره ساختیم :)
میدونم خیلی وقت نیس که همو میشناسیم ولی اینو بدون که به اندازه دوست چندساله برام ارزش داری و مهمی..!
امیدوارم بازم باهم باشیم و کلی خاطره خوب دیگه بسازیم ^-^
مراقب خودت و قلب بیسکوئیتیت باش ؛)
و آرزو میکنم سال خوبی برا خودت بسازی ^-^\
خیلی بوست دارم :")
و در آخر
تولدت حسابی مبارک~💙!
~ تو یکی از پر انرژی ترین آدمایی بودی که اینجا دیدم ... همون فرشته ای که بال هاش رو گم کرده بود ولی پیدا کرد ((=
خوشحالم که باهات آشنا شدم فرشته کوچولوی بیان *-*\
چوگ اگگ باهاگ آشنگ نمی شدگ ، هیچگ وقگ نمی تونستگ بگ کسگ اینطورگ حرفگ بزنگ D:
باورم نمیشه اون قدر نیوت ، نیوت کردی که مجبور شدم دونده ی هزارتو رو بخرم @-@
خیلگ دوسگ دارگ (("=
~ سلام حنا بوکیش :)
یادمه اولین بار که نظرتو تو وب عشق کتاب دیدم فکر کردم از این دخترای مغرور و از خود راضی هستی ، ولی یکم که گذشت ، دیدم که تو یکی از پر انرژی ترین آدمیای هستی که اینجا پیدا کردم :)
تولدت مبارک با کلی آرزوهای خوب! امیدوارم امسال بالاخره یاد بگیری مستحجن رو چطوری مینویسن و بازم امیدوارم امسال هیچ وقت بی امید نشی.
دوستدار تو ، نیوتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت !
~ امروز یه روز قشنگه :)
امروز رو خیلی دوست دارم ^^
امروز روزیه که یکی از بهترین دوستام پا روی زمین گذاشته (:
دختری با قلب بیسکوییتی و پر از محبت و انرژی که اگر نبود من باید چیکار میکردم ؟ "-" هوم ؟
اولین دیدارمون رو یادت میاد بیسکوییتی ؟ (:
توی وبت ... یه پست گذاشته بودی ... یه متن خیلی قشنگ نوشته بودی اونجا و من اونو خوندم و با خودم گفتم " وای پسر ! این چقدر خوب مینویسه " و اولین کامنتمو بهت دادم ...
و این شد که من با دختر بیسکوییتی دوست شدم و هر روزم رو باهاش میگذروندم ...
اونروز که با هم توی وب بی شرف پلاس بودیم رو یادت میاد ؟ رسما فقط ما دو تا حرف میزدیم (: چقدر اون روز خوش گذشت ...
یادته چقدر از دونده ی هزارتو حرف میزدی ؟ (: اینقدر گفتی ازش که خریدمش ! اتفاقا امروز به دستم رسید کتاب ... احتمالا هر وقت بخونمش یاد تو بیفتم ^-^💕
منتظر روزیم که با کیک و کادو بیام پیشت و با هم تولدتو جشن بگیریم :)
مرسی که امروز بدنیا اومدی بیسکوییتی ... دوست دارم💕
~ یکی بود یکی نبود
13 سال پیش یه فرشته پا روی زمین گذاشت و زمین براش جاذبه بیشتری خرج کرد ...
آسمون از شادیش آبی تر شد ک سقف یه فرشته دیگه ای شده
ولی خب بین همه اون ها یه جاذبه دیگه ای هم بود ...
یه آسمون دیگه ای هم به وجود اومد ...
اونجا دنیای دوستی بود که جاذبش قانون دیگه ای داشت ...
و آسمونش رنگ متفاوتی داشت ...
حنی حنی از اینکه باهات آشنا شدم خیلی خوشحالم (=
امیدوارم هر روزت پر از شوق و ذوق و خوشحالی باشه ، کمتر از دیروزت و بیشتر از فردات !
~ دوریس مالفوی عزیزم! منو تو خیلی همو نمیشناسیم، اره احتمالا تو که اصلا منو نشناسی، ولی خب، من میخونمت، دنبالت میکنم و با سماجت رد پاهات توی وبلاگای بقیه رو ثبت و ضبط میکنم تو ذهنم! پس مادمازل مالفوی، این منِ ناتوان در برقراری ارتباط که هیچ وقتم بلد نبوده از کلمات قشنگ استفاده کنه، از همین تریبون و با همین دست و پا شکستگی تولدت رو، سالگرد چشم باز کردنت در 13 سال پیش رو بهت تبریک میگه و... بزار یه ارزوی قشنگم برات بکنم، هرچند که داره طولانی میشه. امیدوارم یکی از همین سالا یه جغد بیاد دم پنجرت و نامه هاگوارتزت رو بده، و سالای بعد از تو سالن اسلایترین تبریکامونو دریافت کنیD:
بانوی من=))
مگه میشه تولدت باشه و همزادت چیزی نگه؟
و خب... قشنگه نه؟ :) آسمون دوباره آبی میشه، خورشید دوباره طلوع میکنه، مردم میرن، میان، کار میکنن، خوشحال میشن، ناراحت میشن و میمیرن و به دنیا میان، به نظر روز عادی میاد.. ولی نه، برای ما نیست. چون 13 سال پیش.. تو همچین روزی یه دختر بامزه و گوگولی پاشو گذاشت تو دنیا و همون دختر بامزه با کلی آدم آشنا شد، تو اینستا پیج زد، با بقیه دوست شد، ناراحت شد، خوشحال شد، بی حس شد به دیگران حس امید و زندگی داد، باعث شد یه پسره ای بگه که: «آره، حنا همزادمه، ما خیلی شبیهیم:))» باعث شد بقیه اونو دوستش بدونن، باعث شد بقیه از نظراتش حس خوبی بگیرن و باعث شد یه دنیا تغییر کنه، باعث شد دنیای خیلیا تغییر کنه، باعث شد خیلیا حسشون خوب شه، باعث شد خیلیا از داشتن حنا خداروشکر کنن و باعث شد دونده هزارتو یه فن خفن داشته باشه. باعث شد بین دوستاش لقب بهترین شبگرد تاریخو بگیره، باعث شد بشینه و با بقیه حرف بزنه و باعث شد فانتزیای عجیبش به زبون بیان و بفهمه که خیلیا این فانتزیا رو دوست دارن. میدونی بانوی من؟ فقط یه چیزی میخوام بهت بگم، اینکه قدر خودتو بدون، تو باعث شدی جهان خیلیا تغییر کنه... قدر خودتو بدون و یادت باشه ما دوستت داریم وخوشحالیم که به دنیا اومدی و دوستمون شدی=))
تولدت مبارک مادمازل... و امروز یه روز خاصه، همه دست بزنید و برف شادی در آسمان بیفشانید D: چون امروز سیزدهمین سالیه که زمین حنا بوکیشو داره... بانوی من، مواظب قلب بیسکوییتیت باش و تولدت مبارک=))
(بیاید همه بلاولی بخونیم!)
+یه پست ترکیبی از طرف دوستات~!