طاها عروسک کیتی دختر همسایمونو محکم بغل کرده:
مامان! میشه برا منم یه عروسک کیتی بخری؟
_ نه!
+ چرا؟
_ دخترونه اس!
+ خب؟
_ تو پسری..
+ خبببب؟!
_ ینی چی خب؟! اون دخترونه اس...تو هم دختر نیستی که عروسک کیتی داشته باشی!
برمیگردم جواب مامانو بدم که طاها زودتر از من دست به کار میشه:
"آره کیتی دخترونه اس منم دختر نیستم ولی خیلی دوسش دارم!"
میخندم: ایول داداش خودمی *-* و بعد بغلش میکنم...
مامان یه نگاه بهمون میندازه: خواهر برادر همین دیگه...
+ اصن اونقد ذوق کرده بودم سر این حرفش:" بالاخره تعلیماتم جواب داد:"""
+ از کلیشه های جنسیتی متنفرم.
+ عمو گفته باید تراز ۶۷۰۰ بیارمTT خدایاT-T
+ یه فکت(!) جالب از طاها بگم براتونXD ایشون منو تیلیارد تا دوست داره زهرارو ده تاXDDDDD مامان رو هم بینهایت:")
+ این بچه خیلی سریع عذاب وجدان میگیره...یه بار یه سوسکو تو پارکینگ با پسر همسایه به قتل رسونده بود تا چند روز افسرده بود:" میگفت حالا مامانش داره دنبالش میگرده:" بعد مامان گفت که نه اون بچه نبود که...
طاها بغضش پوکید: واهایییی پس حتما بچش داره دنبالش میگرده و میگه مامانم کووووT----T
مامان:.....
مامان: نه طاها میدونی...سوسک ها تنهان...هیچ کسو ندارن...خدا اونارو تنها آفریده...
+ از کلیشه های جنسیتی متنفررررررممممم متنفررررررررر
+ تو نفهمیدن فیزیک استعداد ذاتی دارم...
+ و گاهی وقتا ریاضی...
+ کلیشه های نفرت انگیز جنسیتی...