آخرین ستاره ی نود و نه روشن شو!

 

ساخت کد موزیک

 

اومده بودم یه موضوع جدید به اسم "پرت و پلا" تو قفسم تاسیس کنم که پست آرامو دیدم...و
نظرم عوض شد!
اصولا این چیزارو تو دفترخاطراتم مینویسم ولی حس کردم اینجا نوشتنش بهتره...تو دفتر خاطراتم فقط خودم و خودمم..
یه مدته ناراحتم؛ ولی نه ناراحتی ای آزاردهنده باشه. یه سری مشکلات درمان نشدنی و به دوش کشیدنی دارم که فعلا هیچ کاری نمیتونم براشون بکنم جز اینکه با خودم حملشون کنم. اما یچیزی فکرمو مشغول کرده

(درواقع کلی چیز ذهنمو مشغول کردن ولی خب"-") اونم اینه:
اینکه من میتونم دردمو به دوش بکشم دلیل نمیشه که حقم باشه!
ینی...من مسئول تمام چیزایی که به دوش میکشم نیستم...بخاطر همین فکر کردم شاید بتونم تو سال جدید بیخیال بعضیاشون بشم.
ولی دیدم نه! من نمیتونم بیخیال هیچکدومشون بشم صرفا چون "دیگه ناراحت نباشم!"
و اینکه....من واقعا هیچ چاره ای ندارم! من باید کنکور امسالو قبول شم...وگرنه اون دردا تاابد قلبمو فشرده میکنن...
سو تصمیم گرفتم با همون دردام بمونم!

درد همیشه هست

ولی رنج کشیدن یه انتخابه...


هممم...شاید بهتر باشه یکم بیشتر برای این جمله تامل کنم!


و آقا! بریم سر اصل مطلب!حرفایی که میخوام بزنم از بارونی ترین و آبی ترین نقطه روحم سرچشمه گرفتن و میخوام حرفامو جدی بگیرین نه اینکه فکر کنین فقط تبریک و ابراز احساساته!

هیونگ و بوو:
:)
از کجا شروع کنم؟؟:")
خب...ممنونم ازتون...که همیشه بودین و هستین و خواهین بود.مرسی که درکم کردین و با همه اعصاب خوردیا و سختی های زندگی خودتون اومدین باهام حرف زدین...میدونم همیشه اعصابتونو سر یسری چیزا به فاک میدم و روی سگتونو بالا میارم! مرسی که تحملم میکنین چون فکر کنم بعد از خودم شما دوتا تنها کسایی هستین که با دارکسایدم آشنایی دارین و حسمو میفهمین و میدونین که چی میگم. و خب...من شیرین ترین خاطراتمو مدیون شما دوتا دیوونه (نوشتم دیوونه ولی شما همونو بخونین!) هستم:")
و
باهم میمونیم دیگه نه؟
حس میکنم دوستی ما یه چیز ازپیش تعیین شدس...سه تا دختر هم قد، مو کوتاه، رویاپرداز، کتابخون، علایق مشترک، و همینطور عجیب! تو یه مدرسه...!
سه تا دختر که تایپ هرسه تاشون INFJ ئه..‌تایپی که فقط یه درصد از جمعیت جهانو شکل داده!
هفتم هم گروهی شدیم...هشتم کلاسم عوض شد و تا آخر راهنمایی همین وضع ادامه داشت...تااینکه دهم دوباره همگروهی شدیم...اونم همون گروه قبلی!
قرار بود بوو انسانی بخونه ولی نخوند...
قرار بود هیونگ بره تبریز ولی نرفت...
قرار بود بوو بره تهران ولی نرفت...
قرار بود جداشیم ولی نشد=)
و هی! بیاین این قانون لعنتی عجیبو حفظ کنیم! لازم باشه جلو کل دنیا وایمیستیم نه؟ :')
خونمون...
مسافرت سه تایی..‌
فساد:")
باکس...
ایده هامون...!
و و و ...
(مراجعه کنید به این قسمت...کلیک!

برا کسایی که نمیدونن...کامنت های تحت نام auora و blue2882 رو هم‌بخونین! من و هیونگیم!)
+درسته که هردفعه اینارو به خودتون میگفتم ولی خب میخوام این احساساتم بره تو آرشیو=))

یومیکو!
کسی که مناطق مربوط به منطق تو مغزش پلمپه:")
کسی که زیادی مهربونه و همین کار دستش میده...
کسی که یمدت باید بالاسرش نگهبانی میدادم تا بخوابه!
حس میکنم هرچی بخوام بگم تکراری میشه...
همون حرفای همیشگی، احساسات همیشگی!
همینکه با این همه فاصله هنوز یکی از بهترین و واقعی ترین دوستامی میتونه گویای همه چیز باشه نه؟ :)
من و هیونگ و بوو یه روز میایم دیدنت!
ببین کی گفتم!
پ.ن: حس میکنم هیشکی خبر نداره یومیکو دوست منه'-' خلاصه که...دوستمهXD ♡


و شماها*-*
گاد!
واقعا چی بگم؟!
مرسی که به واقعی ترین دوستام تبدیل شدین و من میتونم بدون هیچ احساس ترس و ناامنی ای بیان باهاتون حرف بزنم و بدونم که شماهم از حرف زدن با من خسته نشدین(نشدین که نه .__. ایشالا که نشدین .__.-)
من معمولا تو دنیای بیرون(خوشم نمیاد بگم واقعیت..) خیلی ساکت و تودارم...خیلی کم پیش میاد به غریبه ای نزدیک بشم و باهاش حرف بزنم....ولی اینجا تو بیان، شماها باعث شدین بیشتر خودم باشم و احساسات و تفکراتمو بروز بدم. باعث شدین بدونم که تنها نیستم و واقعا خیلیا هستن که دوسم دارن:"
و مهمترین چیز...
دوستیمون💙
مرسی از همتون که بودین و بهم امید دادین...
مرسی که اون روز ده ساعت حرف زدیم و باعث شدین رکورد کامنتو بزنم:)
( هنوزم رکورد دست ماست؟ یه وقت نیفته دست نااهلی!!! )
مرسی بابت تمام حرفاتون...تمام اون پیام ها...تمام اون "کیدو تو میتونی" ها‌.‌‌..امیدوارم ناامیدمون نکنم...نه شمارو نه خودمو...
پ.ن: یچیزیو دلم خواست اینجا اضافه کنم؛ اونم اینکه من اصلا درمورد چهره و ظاهرم اعتماد به نفس ندارم...قبلا هروقت بهم میگفت خوشگل ناراحت میشدم چون فکر کردم‌ از روی ترحم میگن یا برای اینکه ناراحت نشم....ولی الان به لطف شما اندکی بهتر شدم♡ و لازمه از همه اونایی که منو زیبا خطاب نمودن تشکر کنمTT

و
ببینید!
من نمیدونم چجوری!
ولی یه روز باید یه قراری بذاریمTT
اگه یه روز اونقد پولدار شدم که بتونم کافه بزنم مطمئن باشین اینکارو میکنم:" اسمشم میذارم کافه بیان!

و خیلی خلاصه وار:

آرتی مرسی بابت دیوونگیت! انرژی کهکشانیت و کیدوی گذشته بودنت*-*

استلا مرسی بابت‌ تمام مست کردنا و های شدنامون!

سینور مرسی بابت تمام حرف زدن های طولانی و طومارطورمون!

موچی مرسی که شدی "اون دوست کوچولوی مهربون عصبانی و بنفشم"!

جیران مرسی بابت حرفات و امید و انگیزه هایی که به عنوان یه دوست بزرگتر بهم دادی:)

استفان مرسی بابت پلی لیستت و همه وقتایی که منو خندوندی*-*

 

آیامه! که حس میکنم یکی مثل موچی هستی:) هرچند اونقدرا که موچی رو میشناسم تورو نمیشناسم...ولی بهم ثابت شد که یکی دیگه از پشمکای بیانی:)

آرام مرسی که انقد باجنبه ای و هیچی بهت برنمیخوره و من میتونم راحت فحشت بدم:]

آیسان...نمیدونم دقیقا از کدوم کارت تشکر کنم...فکر کنم باید بخاطر بودنت و اینکه وبلاگ زدی ازت ممنون باشم:) اون موقع ها که تو اومدی بیان تقریبا بی روح شده بود ولی بعدش جون تازه ای گرفت و من حس میکنم بخاطر تو بود:") مرسی^-^

آقای آبی مرسی بابت وقتایی که یه بحثی تو نظرات پروندی و اون بحث تا ساعت ها ادامه پیدا کرده•-• و مرسی که باهامون مثل بچه هایی که هیچی حالیشون نیس رفتار نمیکنی:)

بنزوییک اسید! مرسی که چهارشنبه سوری اونقد منو خندوندی و مرسی که گفتی خوشگلم"-" و مرسی بابت اون استیکره!(همونی که خیلی مودهXD) و اینکه... یه روز تلافی میکنم^^

آنا! عاح ای دوست زیبای منTT از الان منتظرم ببینمت:" مرسی که همشهری هستیم:"""

(و گادTT همگی گوش کنین! این آنا خیلی خوب میخنده*-* چشاشم خندیدنی خط میشهT----T خلاصه گفتم که بدونین)
و مرسی که گفتی کیوتم:"
و مرسی بابت تمام اون ذوق کردنامون...چیزایی که کشف کردیم و حرفایی که زدیمTT


هانی!
من تاابد تو رو دوست خودم نگه میدارم!
No matter what!
مرسی که شدی همزادم تو بیان! راستش بعضی وقتا که بعضی از نوشته هاتو میخونم ناراحت میشم؛ چون عمیقا حس میکنم که چی میگی...و این دردناکه...ولی این باعث نمیشه پا پس بکشیم نه؟:)

keep going forward

حنا"-"
ای کسی که بهش اکسیر زود بزرگ شدن و عمیق بودن دادن"-"
تو منو خیلی یاد کراشم میندازی"-"♡
احساست،نوشته هات، حتی اون عکسی که برام فرستادی!
و اینکه حس میکنم خیلی جسم و روح ظریفی داری"-"
مراقب بیسکوئیتت باش:)
و آها! تو تصوراتم INFP هستی"-" تایپت چیه درواقعیت؟
یادم افتاد بغلی هم بنظر میرسی"-"\
پ.ن: از همه تشکر کردم بجز تو"-"
....
تشکرم نمیاد منو ببخش/"-"\

 

روما! مرسی که بودی و همیشه سعی کردی حالمو خوب نگه داری:))

و خیلیای دیگتون...نوبادی و سوفی که تازه باهاشون آشنا شدم و میخوام بیشتر بشناسمشون، آیلین که از قبل میشناختمش ( مرسی بابت اینکه کالرراشو بهم‌ معرفی کردیTT)، کاپ کیک که قراره بعد کنکور تو کافه اش پلاس شم(یادته یبار بهم گفتی میخوای اسمارتیز صدام کنی؟:" خیلی از اون لقب خوشم اومد*-* همیشه اسمارتیز صدام کن"-") سحری کیوت اندر کیوتمT-T نرسیای گمشده@-@ هیرای که در اولین فرصت باید برم کلی باهاش حرف بزنم! ایزومی و وهکاو که لازمه بیشتر بشناسمشون و مطمئنم قراره کلی علایق مشترک پیدا کنیم، سایه مرموز0-0 هیونی که دارن شانو خونده، وایولت و خیلیای دیگه که شاید هنوز وبلاگم نزدن..!

و بعنوان حرف آخر،
با همتونم!
بیاین سال جدیدو با تمام سختیاش بترکونیم!

 

+ سه روز آخر چالش آهنگو نمیتونستم جدا بنویسم...پس قاطیشون کردم و...

بشنوین اون آهنگو!

 

+ هشدار میدم امروز آخرین فرصت اینه :]

  • Baby Blue

فرست؟D:

برو پستو بخون=-=

وقتی اسممو دیدم : اوه بچ کارمو درست انجام دادم :)))))

هی کیدو خانوم مرسی ازت که باعث شدی بفهمم فرشته ها میتونن روی زمین توی جلد یه دختر آبی باشن!

دوستت دارم 💚

فکر نمیکردم اسمم باشه ولم کن😭 قلبم لرزید 😭

آره کارت درسته:)
رللنهبارنار بنزویک اسییییدTT
منم بوست دارم💙
یاح یاح یاحD":

فقط یواش تلافی کن "-" 

سعیمو میکنم "-"

TT~~~~~~TT

نکنینننن! برای سال جدید از این پستای خوشگل و قلب پودر کن ننویسین T~~~T بخدا می رم از اینجا خودمو راحت می کنم T~~~T ای خدا T~T

 

درد همیشه هست، ولی رنج کشیدن یه انتخابه. چقدر چقدررر قشنگ بود :)) اصلا از اوناست که باید بذاری یه جا و هر روز ببینیش.

+ منم می خوام بیشتر باهات آشنا شم *^* هق...

 

"بیایین سال جدید رو با تمام سختی هاش بترکونیم!"

اوکی.

اشکام جاریه.

ولم کنین. TT

دیگه باید یجوری قلبتونو بلرزونیم دیگه:D
نه نرو=-= احمق میخوام هنوز بیشتر باهات آشنا شم=^=!

خیلی خوبه:))


گریه کن:))
امیدوارم آخرین گریه نود و نهت باشه=)
چون از رو خوشحالیه:")

مای قلب "-"/.

این دیگه چی بود!؟ این چی بود!؟ یکی به من بگه!

قشنگ ترین چیزی بود که از امسال یادم  میمونه!

اصلا فکر کنم تا وقتی همون پیرزن لباس گل گلی پشت میز و بلاگر بشم (xD)هر وقت اسم 99 بیاد یاد همه ی شما و بیان بیفتمTT

هر چقدر هم امسال تلخ بود بیان و شما ها مثل گیلاس درخشان روی بستی بودین *-*

آخ..کیدو نگو! بیان هنوزم دارک سایدش فعاله! یاد اون فیلم کره ای The school nurse files میفتم! انگار قرار بود با تفنگ خیالی بیام به جنگ افسردگی های بیانی..اصلا نمیدونی که!xD جعبه خصوصیم شده بیمارستان! یعنی بازش کنی مثل این میمونه که هرکی اومده دردشو گذاشته و حالش خوب شده و رفته((((= 

85 تا صفحه درد! نه بد و نه خوب ولی خوبیش اینه که وقتی میزارنش اون جا حال خودشون خوبه :")))

و راستی مرسی از تشکرتTTفکر نمیکردم خودمو ببینم حداقل اون بالاTT

رنگ زرد!! نکن با منTT

این"-" یه "-" متنه"-"\
*کیدو از جهالت درت آورد!*

T-T
به قول یومیکو با هارتم نکن بازی:"

دارک ساید همیشه هست و خواهد بود بنظرم...مهم اینه خودمونو نابود نکنیم...
گاد:))
خوبه:)
و مرسی ازت:))
خواهش میکنمTT
یوحD"=

اوه مای هارت ایز اوه مای گاد

چقده قشنگ بود اینTT

وسط پست رفتم که ده تا پست دیگرم بخونم یه ذره طول کشید :""

واقعا ممنونم

و نمیدونم چی بگم

فقط بدون خیلییییی خوشگلی دیوونه روانیD:

عاخه توی به این خوشگلی چرا فک میکنی قشنگ نیستی؟

پ من چی بگمTT

و دیگه اینکه من از اون پست یه ذره سر در نمیارم خودمم میدونم خنگم ولی به روم نیار دیگ بی زحمت:/

هییییD:
اشکال نداره"-"
:)
مرسیییT^T
اوکی"-"

چقدر این پستا که اینجوری از دوستاتون یاد میکنید قشنگه میتیکیذیمتبینکبدثنبپ T^T

 خیلی حس خوبی داره*~*

T-----T
آره فکر کنم:")

بیاین سال جدیدو با تمام سختیاش بترکونیم!

زنده باد! با همین فرمون میریم که درسته :))

!!!!Yeeeeeaaaaaaaaaah
D:

این خیلی خوب بود (": 

حس میکنم ویرایش پستمو ندیدی"-"
چون یه بخشاییو یادم رفته بود کپی کنم"-"
و مرسی:))
پ.ن: بنظرم برو پستو دوباره بخون!

خدایا.. TT

منم میخوام از اینا بنویسم.. ولی نوشتنم نمیاد =")

بهت قول میدم بعد از عید دوباره به حرف زدنای طولانی و طومارطورمون ادامه میدیم. البته اگه تو بخوای.. گفتم که، دلم براش و برات تنگ شده=") *اینجوری میگن؟ :/*

آخه.. چقدر قشنگ نوشتی.. خدا.. =")

فقط حرفت به آرام.. گناه داره بچه.. *مطمئنم وقتی اینو بخونه فحشم میده:/*

تو خسته ای:) عب نداره:)
از بعد کنکور درواقع:)
:"""">
خیلیم خوبه=^=

اعع من بنفشم *-* 

آری*-*

خیلی قشنگ بود هقಥ‿ಥ⁩

مرسیییی^-^

آقا این خیلی قشنگ بود، با اینکه من جزو دوستات و این پست نبودم عجیب به دلم نشست:"

امیدارم سال جدیدت مثل همین پست پر از حس خوب باشه*-*

شاید جزو اون خیلیای دیگه باشی:""""""
مچکرم مال توهم همینطور*----*
جمعه ۲۹ اسفند ۹۹ , ۱۵:۲۷ •𝑺𝒂𝒉𝒂𝒓 𝑺𝑹

بیاین سال جدیدو با تمام سختیاش بترکونیم!

خودشه آرهههXD دیگه باید خودمو تکون بدم، این سالو بهتر بسازم :-:♡

+من کیوت اندر کیوت؟ "^"♡♡♡ وایی سافت شدم زن سافتسنسممسمس

+عیدت حسابی مبارررک

اره منم.___.
+ بله شمااااا*^* خجاجخاهحل حس میکنم فشارت بدم ازت خامه میزنه بیرونTT
+ مرسی عید توهم مبارکD:
جمعه ۲۹ اسفند ۹۹ , ۱۶:۰۲ •𝑺𝒂𝒉𝒂𝒓 𝑺𝑹

*خجالت شدید*

*لبخند دندون نما*

آیامه! که حس میکنم یکی مثل موچی هستی:) هرچند اونقدرا که موچی رو میشناسم تورو نمیشناسم...ولی بهم ثابت شد که یکی دیگه از پشمکای بیانی:)


Love is love🌈

 

 

گریه کنم یا چی ؟؟؟T-T ینسننسنسکنسویککیکینینکیب

تیتستستستتتشتنشنشنشنشنشنش

اینبار دیگه رسما با دمپایی میزنمت !!!!

 

نه نه دلم‌نمیاد بزمنت بیا بغلت کنم 

تیننینسننسنننسمسسننس

گریه نکنننننن:"""""""
نه نزن نزدیک عیده قرمز و کبود میشمممممTT


اره همینکارو بکنننننTT
*میپرد بغل آیامه*

عید تو هم مبارک رفیق*_*

تو هم روزای ما رو قشنگ کردی

مرسی عید توهم مبارکD:
:)

ولی لرزوندن قلب دیگران کار خوبی نیست! اگه زنده نموندن چی؟ :"

عه وا راست می گیا "-" البته من که اصلا قصد رفتن نداشتم ولی خب "-"

 

T~T حتی با اینم ذوقم کردم. عیح.

من کارمو با احتیاط انجام میدم؛)
بله"-"

خوشحال شدم D:

خیلی متن قشنگی بود T-T 

مرسی آینده کثافت ^-^\ 

 

+تایپ حنا INFP عه*-*

میدونم T-T
خواهش میکنم گذشته خر^-^\

+ گاددددد.....چطور....چطور ممکنه....

لعنتی، آقا من زود خر ذوق میشم.... و گریم میگیره... با من نکنین این کار رو... 

بیاین سال جدیدو با تمام سختیاش بترکونیم! فایتینگ 6-6 

 

 

کار ما خرذوق کردن و گریاندن و لرزوندن قلب شما عزیزانهD:
درسته...این اولین نوروزیه که باهمیم...فایتینگ!

میخوام سر این پست اونقد گریه کنم ک بمیرم :")

اسرا.. من وقتی ببینمت واقعا محکم بغلت میکنم :")

عاقا.. گریم گرفت :")))

میتونستم راجبت طومار بنویسم ولی بیخیال شدم:"
منم همینطورTT
تازه خیلیم بغلیم"-"
:""")))

اون طومارو نگه دار وقتی دیدمت TT

منم نصفشو نوشتم..نصف دیگش مونده /.-.\

چون بغلی میخ بغلت کنم :""""

از الان بت بگم.. تو شورابیل دنبال یکی بگرد ک کت و شلوار مشکی پوشیده باشه با یه کیف کمری :"""""")

باشه باشهTT
خیلی طول میکشه میدونم"-"
:""""
باششههههه عرررررTT
راستی"-"
(میام خصوصیت"-")

آرام مرسی که انقد باجنبه ای و هیچی بهت برنمیخوره و من میتونم راحت فحشت بدم:]
 

 

سو استفاده گر عوضی^-^ برو خودتو خر کن^-^

تعریف کردم ازت نامرد"-"

احساس میکنم داری خرم میکنیXD *مشکوک نگوه کردن*

 

ببین من انقد تو اینجور چیزا خنگممم که نمیتونم تشخیص بدم واقعا تعریفه یا تخریبه یا شوخیه یا فوشه یا چیه:|

تاحالا دیدی بخوان خرو خر کنن؟نه...

تعریف بود*-*
دارم خودم بهت میگم:"

یه کتک پیش من داری^-^

 

عه؟ خب پس باید بگم ممنون؟@_@ مردم این موقعا چی میگن؟ بیا بغلم؟*-*

اوه من اون نزدیکیا نمیام:D

نمد هرچی دوس داری بگو...
بگو ممنون*-*

میگم ممنونD:"

(اره میدونم گند زدم:") )

قبوله*-*

باشه... 

ولی واقعا...

چرا نمی تونم هیچ حرفی بزنم...

حتما صاعقه بهت زده فلج شدی...

لعنت هامونیان بر تو باد شکلات آبی بی همه چیز💙🍫

*تا وقتی ما *سه* تا بخوایم* این قانون لعنتیو هیچ بشری نمیتونه بهم بزنه

عیدتم مبارک🌌🦋

فقط یچیز میگم و میرم... 

طلب مسافرت پیش من

و طلب روزی که با ماشینت میای دنبالم پیش تو

هیچ وقت یادت نره که من همیشه منتظر اون شبی میمونم که شب ببریم بیرون و منو از دست حمله های دارک سایدم نجات بدی... و تمام تفکرات سیاه و ناراحت کننده مون رو بریزیم کف خیابون و از روش رد شیم...

شاید چیزای جدید امتحان کردیم

یا شاید یه روزی میشه مثل پارک

"همان پارک... پارکی که به ادرار پیرمردی آراسته شد"

خدافظ🚬

🍫💙:)
همچنینD:
:">
:"""">
اره...میریزیم کف خیابون...
دقیقا:)
اون پارک...:"""
بای🚬

عه اینجارو... هیونگ^^

 

*دست تکون دادن*

یوحححD:

من تامین c4  رو به عهده میگیرم

خوبهههD=

 بکگراند جدید مبارککککک D: 

عهه..عمر سایتو :>

مرسیD;
الان که دیدم تو و سینیور گفتین رفتم دیدم...گادددد!!! چقد خاصXDDD

حرفات با آرامو.. خداXD

عمر سایت.. شیرینی بده ^-^

D":
بعدا میدم‌سرم شلوغه^-^

ما مهمتریم ^-^

شیرینی بده.

بدو =-=

ایح-،-

خوبه ^-^

چیزی کم نداره دیگه؟ برای ظهر آمادست؟ D:

^-^
فکر نکنم:) آماده استD:

*__* چقد انرژی مثبت میبینم این چن روز چقد خوب

خوشحال شدم:))

عه هیونگ هم افکار دارک داره... 

هر وقت دارک چاکلت میخورم یاد وبت می افتم XD

+ سال نوت مبارک... 

آره:) فکر کنم دارک ترینمون باشه...
وای جدا؟XD چه خوببببب*-*
+ سال نو توهم‌مبارکD;

اینم باید پیوند کنمTT

باشهTT

اگه از رنج کشیدن لذت ببری چی؟

سخت شد:"""

هیهیهیهی:")

کیدو لنتیTTنزدیک بود اشکام بریزن...هق..

منم از تو تشکر میکنم که شدی دوست دیوونه آبی رنگم:")

از وقتی باهات دوست داشتم آبی میبینم یاد توی بچ میفتمTT

+اهم..چرا عصبانی؟"-"

باید میریختن-,- اه=-=
خواهش میکنم :"))
واییT----------T اکلیل آبی بالا می آورد*
+ نمد "-" یجورایی بی اعصاب بنظر میرسی"-"

باید بگم توی خونه واقعا یه بی اعصاب واقعیم=-=

میدونستمممممم*-*
پنجشنبه ۵ فروردين ۰۰ , ۱۴:۵۷ 𝒀𝒖𝒎𝒊𝒌𝒐 ツ ! ×

باشه ولی تو خیلی بی همه چیز و گاو و خوب و آبی و لعنتی هستی ک اون چیزا رو اونم اونقدر بالا راجبم نوشتی(""""=

من میرم بمیرم..

دنبالم نیا..

خدافظ..

 

 

 

پسرم..

البته که خیلی بی همه چیز و گاو و خوب و آبی و لعنتی هستم=^= TT
برو :"
نمیام '-'
سلام منو به حوریا برسون"-"



TT
خب..
دنبال هلیا رفتن*
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

~Light Blue~

🦋••We won't be erased••🦋

Not perfect but always myself ✨


Don't rush something that you want to last forever


من انسانم...
من انسانم، همان انسان خاکی
همان کس که به تن روح خدا دارم...
مرا تا عرش اعلا راه و تا قعر فنا چاه است
اگر پرواز میخواهم
فلک ها بر من آزاد است...

نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan