سی شب چالش ژورنال نوشتن:شب دهم!

 

امروز شدیدا حس خوبی داشتم..چون هم هوا خوب بود هم چندتا از اون چالش چند کهکشان اونورتر که استلا شروع کرده بود رو خوندم...و واااووو!! خیلی حس خوبی داشت خوندنشون..و از اونجایی که منم دعوتم در اولین فرصت خواهم نوشت^-^\

Well

امشب دهمین شب چالشه...ینی یک سومشو رفتم>-<

 

چالش سی شب ژورنال نوشتن:

شب دهم: امشب درمورد بزرگترین نقطه ضعفتون بنویسین.اون چی هس؟چجوری میشه از بین بردش؟چجوری میشه بهترش کرد؟

اوو...

عاممم تقریبا میشه گف نقاط ضعف زیادی دارم...ولی باهاشون مشکلی ندارم...درواقع تاجایی که تونستم شرایطو طبق اون نقاط ضعف تغییر دادم تا کمتر اذیت بشم و این کار خیلی راحت تر از اینه که بخوام نقاط ضعفمو از بین ببرم یا بهترشون کنم.

بزرگترین نقطه ضعفم اعصابمه:/همونطور که قبلا هم اشاره کرده بودم من خیلی تندتند عصبانی میشم..گاهی وقتا بروزش نمیدم ولی همین کار باعث میشه مدت ها بهش فکر کنم و حالمو از چیزی که هس بدتر کنم. 

جدا از همه کارایی که موقع عصبانیت انجام میدم و همه افکار و احساسات مزخرفی که دارم، یکی از عادت های بدم موقع عصبانیت اینه که دستمو خراش میدم..با ناخون! و اونقدر محکم اینکارو میکنم که پوستم احساس سوزش کنه...ناخونام کوتاهه وگرنه تاالان شاید بارها خودمو زخمی کرده بودم...یبار اونقدر ناخونامو محکم کشیدم که پوست دستم کنده شد...و الان تقریبا جاش مونده"-"

و تنها راه حلی که براش دارم اینه که برم تو اتاق...آهنگ گوش بدم،کتاب بخونم،خلاصه سرمو با چیزای مختلف گرم کنم که فرصت فکر کردن بهشو نداشته باشم...و خب من کلا آدمی هستم که زیاد به حرف بقیه اهمیت نمیده و کار خودشو میکنه...بخاطر همین انجام اینکار برام راحت تره

بدبختی اینجاست که من همیشه خونه نیستم..درسته که نود درصد دعواهام تو خونه اس ولی خب بازم..من اگه تو مدرسه عصبانی بشم نمیتونم برم تو اتاق،نمیتونم آهنگ گوش بدم...و تنها چیزی که تو اون شرایط دارم دوستامن...که خب بیشتر اوقات اوناهم اعصابشون بخاطر همون موضوع که منم از دستش عصبانیم عصبانین! و جالب اینجاست که اوناهم اعصاب درست حسابی ندارن!! حالا نه مثل من، ولی درکل اوناهم اعصاب سالمی ندارن:] گل بود به سبزه نیز بلهXD

 

و اینکه چجوری میشه از بین بردش...

واقعیت اینه که من نمیخوام از بین ببرمش...بالا هم گفتم من زیاد به حرف مردم اهمیت نمیدم و وقتی بخاطر یچیزی عصبانی یا ناراحت باشم ینی به باور ها و ارزش هام توهین شده...بیشتر اوقات دلیل ناراحتی و عصبانیتم اینان :

فمینیسم، دین،هموفوبیا،نژادپرستی،جنسیت زدگی...

که خب ینی چی که دیگه بخاطرشون عصبانی نشم؟ میدونم این عصبانیتم چیزی رو حل نمیکنه ولی منم آدمم...قلبم به درد میاد وقتی میبینم بقیه دارن بخاطر بیشعوری خودشون زندگی رو برا افراد دیگه سخت میکنن...

نمیدونم...

هیچی نمیدونم...

ولی الان متوجه یه چیزی شدم...این عصبانیت نیس که نقطه ضعف منه...شدت عصبانیتمه..!

که خب....

هیچ راه حلی براش به ذهنم نمیرسه...جز اینکه اهمیت ندم و سرمو با چیزای دیگه گرم کنم..ولی چیزی که بدتر میکنه شرایطو اینه که من وقتی عصبانیم نمیدونم دارم چیکار میکنم...نمیدونم همه اینطورین یا فقط منم..

البته یجایی خونده بودم کسایی که کلیه هاشون مشکل داره یهو خیلی بد عصبانی میشن چون غلظت هورمون هاشون بهم میخوره"-" و منم کلیه هام مشکل دارن.

همممم...انقدر نوشتم ولی حالا که دارم فک میکنم میبینم خیلی بهتر از سال های قبل شدم‌‌‌...الان دیگه همچینم به طرز وحشیانه عصبانی نمیشم...فقط قیافم وحشتناک میشهXD

 

 

عاممم..نقطه ضعف بزرگ دیگه ای که دارم کساییه که دوسشون دارم...فرقی نداره بی تی اس،دوستام،کراشم،کاراکترای موردعلاقه ام تو فیلم و کتاب ها...من روشون حساسم! و اگه کسی چیزی بهشون بگه یا اگه چیزی ناراحتشون کنه، اگه بتونم میرم اون کس یا چیزو به فاک و خون میکشم ...یا هم که سعی میکنم بخندونمشون و دلداریشون بدم و خلاصه یکاری کنم که حالشون بهتر شه...و اگرم کاری از دستم برنیاد، خودمم به همون اندازه ناراحت میشم و زانوی غم بغل میگیرم! تازه عذاب وجدانم میگیرم!!! نمیدونم چرا ولی در این مورد احساس مسئولیت میکنم...

 

خب اگه تا اینجا خوندین خسته نباشین"-"\

ولی باید اشاره کنم که بهتر بود به جای اینکه بگم شدت عصبانیتم یا کسایی که دوسشون دارم نقطه ضعفامن، میگفتم که باورها و ارزش هام نقاط ضعفمن..همونطور که نقاط قوتمم هستن :)

 

پ.ن: روز پر از احساسی داشتم...

پ.ن۲:یه سویشرت سفارش دادم و از این بابت خوشحالمD: 

پ.ن۳:هیونگ،بوو،مدیونین فکر کنین بازم آبیهXD

پ.ن۴:آیا میدانستید ۹۰ درصد Outfit هایی که دارم آبی هستن؟ @-@

پ.ن۵: انروز فهمیدم بابام دوتا دخترو سالهاست به سرپرستی گرفته و من نمیدونستمT-T

یکیشون شونزده سالشه و اون یکی بیست سالشه="))

پ.ن۶:بوی هوای سرد خیلی خوبه~~

پ.ن۷: کیف میکنم وقتی تنظیم عصبیو میخونم...جزو اون درساییه که خیلی کامل خوندمش**

 

 

 

 

  • Baby Blue

منم دقیقا وقتی عصبانی یا ناراحتم همینطوریم:)))وقتی ناراحتم باید گریه کنم یا وقتی عصبانیم باید داد بزنم و من برای جلوگیری از این کارها وارد اتاقم میشوم درشو میبینم و در صورت روشن بودن نت که همه چیز خوبه میام آهنگ گوش میدم یا وبلاگ گردی میکنم این کارا حالم خوب میشه کم کم یا مینویسمش توی قسمت پیش نویس وبلاگم عصبانیت یا ناراحتیمو..اونوقت حالم بهتر میشه..
و اگر نت وصل نباشه و بابام خاموشش کرده باشه(بعضی اوقات حتی عصبانیتم به خاطر خاموش کردن نته-___-)همه چیز بدتر میشه:|چون نه میتونم آهنگ گوش بدم نه میتونم فیلم ببینم نه میتونم بیام بیان و وبلاگ گردی کنم و نه میتونم بنویسم احساساتمو:|و این ینی فاجعه به تمام معنا!و دیگه معمولا با خط خطی کردن یه کاغذ یا نوشتن روی کاغذ(خیلی از نوشتن روی کاغذ خوشم نمیاد) یا تمیز کردن اتاقم یا حموم رفتن و اینجور چیزا سعی در بهتر کردن حالم و فروکش کردن عصبانیت و ناراحتیم انجام میدم:)))ولی من کم توی مدرسه عصبانی میشم..
اه اتفاقا منم یکی دیگه از نقطه ضعفام کسایی هستن که دوست دارم:)))
واو چه جالب که سرپرستی داشتتشون:)))خوبه همه از این کارا بکنن خیلی قشنگه*--*

عصبانیت بدجور آدمو داغون میکنه..
فک کن ما مودم نداریم و من مجبورم همیشه با دیتا بیامT-T
:)
آرهههه  خودمم وقتی فهمیدم خیلی خوشحال شدم:"))

خیلی خوبه که به نظر بقیه اهمیتی نمیدی *-*

من فاقد این خصوصیت میباشم متاسفانه :/

 

تو هم باید تو اون چالشه شرکت کنیا D:

وایی ، ما هم یه مدت یه دختر رو به سرپرستی قبول کرده بودیم ،خیلی حس خوبی داره =")))

آره اصلا برام مهم نیس نظرشونXD
باید در خودت ایجاد کنی"-"

واییی آره خیلی خوشم اومد از اون چالشه...حتما مینویسمش...همش دارم بهش فک میکنم..نمیتونم افکارمو جمع و جور کنم..میتونم راجبش یه کتاب بنویسم!!
آره خیلی=))

گل بود به سبزه نیز آراسته شدXD

اشکال نداره... باهم حرص خوردن همیشه بهتره...درسته ک گاهی حرص خوردن بدرد پشم گوسفند نمیخوره اما حداقل برای سلامت روحی خودمون بهتره

 

منم ک اکثر لباسام سرمه این..... جالبه اونروز حواسم نبود.. کلی لباس از کشو برداشتم و پوشیدم و پوشیدم.. مانتو شلوار و در آخر خودمو ک تو آیینه دیدم... دریافتم ک به یک سرمه ای متحرک تبدیل شدم...

 

کیدو سویشرت می‌خرد و رنگش آبی است

آبی رنگ مورد علاقه من است

سویشرت سرمه ای کیدو مورد علاقه من است

وقتی از همشون انتگرال بگیریم ضرب در x منهای y کنیم جواب در میاد:

منم اون سویشرت را خواهم پوشید

یکم گاو تر شم:

مااااااال منم هست

اره واقعا خوشحالم که شمام اعصاب چوخینXD
درسته...

سرمه ای متحرک....
هیونگ تو باید وب بزنی اسمشم بذاری دارک بلو...اینطوری نمیشه=^=

راستش توهم یه سویشرتی خریدی که رنگش آبی است...
با محاسباتی که شما انجام داده اید من نیز هم آن سویشرت را خواهم پوشید

یکم گاوتر شم:
اونم مال من هسسسس
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

~Light Blue~

🦋••We won't be erased••🦋

Not perfect but always myself ✨


Don't rush something that you want to last forever


من انسانم...
من انسانم، همان انسان خاکی
همان کس که به تن روح خدا دارم...
مرا تا عرش اعلا راه و تا قعر فنا چاه است
اگر پرواز میخواهم
فلک ها بر من آزاد است...

نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan