اگه فراموشی بگیرم..؟

 

...

  • Baby Blue

از بی شرمی اکیپ معذوریم:"

ازت متنفرم🚬

سخنی ندارم XD

هیونگ بدبخت قربانی...

 

 

+ می تونستی از فاطمه هم بپرسی"-"

"-"

+ اتفاقا به ذهنم رسید...ولی..نمیدونم...گفتم بذار از هیونگ بپرسمTT

خیلیم زیبا... =)

مرسی شرکت کردی بلو :))

=)
خواهش میکنم..ممنون بابت شروعش
+ الان یادم افتاد ننوشتم از کجا شروع شده..

چقدر کیوت جواب داد هیونگT^Tفقط آخرشXD
ایح:"
چرا من هیچ کسو ندارم ازش بپرسم نئکیئسسیئه حس بدبختا بهم دست میده:")

اون آخرش تیکه کلام منهXD که در مواردی دوستان هم ازش بهره میبرنXD
بیا از خودم بپرس:" "-"

همممم.. XDDD

جمله آخرم جهت عرفانی شدن فضا بود🎐

من بچه باادبیم ^-^

من گلی از گل های بهشتم ^-^

هرگز اینو فراموش نکنید🚬

درسته درسته^-^
+ پروفایلت چه قشنگه..

 وای خودااا XD 

 هیونگ خیلی باحالییییXD 

^-^
سه شنبه ۲۸ بهمن ۹۹ , ۱۴:۲۵ 𝒀𝒖𝒎𝒊𝒌𝒐 ツ ! ×

جر...

این..

خیلی خوب بود...خیلی...

خیلی اصنXD

چرا من چیزی نمیبینم :/

عکسه"-"
منتظر بمون بیاد"-"

وای خدا....چقدر کیوتتت *-*

چرا اشکم در اومد :/

مچکرم*-*
نااا بذار بیام اشکاتو پاک کنم"^"

وای این چی بود...ولی من واقعا آلزایمر گرفتم ... همه چی رو زود فراموش میکنم...مخصوصا خاطرات و آدمایی که قبلا باهاشون دوست بودم... نمیدونم مشکل از منه یا اون ها یا شکل دوستیمون طوری بوده که باید فراموش بشه... 

شاید چون زیاد اهمیت نمیدی...

گاد :/

چیه"-"

الان بخندم یا گریه کنم؟ XD :"""

بخند:"
+ یادم رفته بود بگم..چه خوب میخندیTT لبخند خیلی شیرینی داریT-T بهم قول بده تا جایی که میتونی بخندیT-T

آره ظاهر من از اوناست که انگار به هیچ و کسی اهمیت نمیدم... اینو خیلیا بهم گفتن... 

باطنت چی؟

چشم :"

+وای * ذوق مرگ شده *.. اصن ب خاطر این حرف تو من همیشه میخندم TT

وای TT

* ایناز با قد درازش کیدو را محکم بغل میکند *

آفرین خوب کاری میکنیT-T
تازه چشماتم خط میشهT-T ای خادااااT^^^T
*در بغل آیناز گم میشود*

مگه مهمه، باطنی که ظاهر نشه!

ولی فکر کنم گاهی... اهمیت میده... 

درسته ولی اینکه خودت اهمیت بدی یا نه ربطی به ظاهر نداره"-"

TT

تو منو کشتی ک TT

* کلاه هودی را جلو میکشد و سرش را پایین می اندازد *

 

قدت چنده مگ XD

 

گمشوT-T
عوضی خوش خندهT---T

خیلی کوتاه! بین ۱۵۰ تا ۱۶۰ !!

گم شم؟ :"

الان منم بگم عوضی کیوت کی باید جواب منو بده ها؟  T---T

کیییی؟ T---T..

 

شوخی نکن :")))))

واقعا گم میشی ک XD

کسی نیست جوابتو بده من اینجا مردمTT


آرهXD
تو چندی؟:"

T----T

فک نکن من با دیدنت عر نزدم ک T---T

یکی بیاد جواب منو بده..هق ._.

 

گاد XD

170..171.. یکی از اینا XD

واقعا؟:"
:"""""""""""
خوبه بازT-T چون فکر میکنم با موی کوتاه بهترمTT اونی که تو دیدی تقریبا موهام بلند بود(بلند شده)


"-"
نمیشه چند سانتم به من بدییی؟:""""

واقعااااااا :"""")

من کوتاه دیدمش حالا ..ولی با همونم خیلی کیوت بودی ک نامرد TT

ینی از اون کیوت ترم میشه؟ :"

* سر ب بیابون میگذارد *

 

اگ میشد میدادم دیگ :"

برم استخونمو نصف کنم؟ :"

کیوت که نه...نمیدونم اصولا من خودمو کیوت نمیبینم'-'
ولی بنظر خودم با موی کوتاه خیلی بهترم"-"

:"
نه نمیخوادTT
به همین یک و نیم متر قناعت میکنمXDTT

خدایا XD

این... فوق العاده بود ="))

به سبک خودتون بسی کیوت بود :" 

و البته.. منم طاقت نیاوردم رفتم از مایکل پرسیدم که خب.. :)

*فهمیدی چه حسی داره یه چیزی رو برسی به وسطش و دیگه تعریف نکنی یا بازم ادامه بدم؟ :/*

بیشعور ادامه بده:"
خبببببب؟*-*

همین الان دیدمش :"

اول نگفت.. نگفت، گفتم حداقل یه چیزی بگو، ولی گفت نمیدونم، که آخرش گفت یه کاری میکنم تا اون موقع، و بعدش پرسید مگه فراموشی گرفتی الان؟

گفتم نه، یه چالش بود. گفت منو بگو فکر کردم تا 3 ماه دیگه همینجور مغزت آب میره:/

فکر کنم شبیه چالش و دوستای مردم نشد.. نه؟

"-"
مغزت آب میرهXDDDDD

+ راستی چیشد؟:) من منتظر ادامم..

چی چیشد؟ "-"

فرندشیپتون"-"

رو هواست فعلا :)

نمیدونم جیمز و مایک با هم حرف میزنن یا نه ولی همه چی.. خیلی سرد و مسخره شده، مایکل دیگه اون مایکل نیست و جیمز هنوز خوبه، ولی دیگه اون جیمزی نیست که همیشه در دسترس بود، خیلی کم وقت داره، و یه پیام که بهش بدی چندین ساعت بعد سین میکنه، حرف که میزنیم یهو مینویسه کاری نداری؟ من برم دیگه..

و مایک، قبلا همینجور میشستیم چرت و پرت میگفتیم ولی الان، همه چیزمون زوری شده، حرف میزنیم.. سعی میکنیم مثل قبل باشیم ولی نمیشه، حداقل برای من نمیشه. خیلی سعی کردم مثل قبل کنم رابطمونو ولی نمیتونم، میگم.. شاید اینکه میگیم اونا تغییر کردن اشتباهه، من تغییر کردم؛ من از رو اون دور «پسر، باید سرش تو گیم و دوچرخه سواری و این حرفا باشه و.. احساسات؟ هه، احساسات جایی تو زندگی یه پسر نداره» اومدم بیرون.

فعلا که کسی کاری نمیکنه.. و دیگه مثل قبل وخیم نیست، بیشتر سرده، و زوری:"

چه بد:"
و حرف آخرت...اینکه شاید تو تغییر کردی...منم یمدته خیلی دارم بهش فکر میکنم...منم همینطور!
 من بودم که نرفتم و گفتم درس دارم...
من بودم که تو عروسیا باهاشون نرقصیدم...
من بودم که تصمیم گرفتم یجور دیگه فکر کنم...
آره! احتمالا ما تغییر کردیم=")
بخاطر همین دیگه از اتفاقایی که بین من و یسری کسای دیگه افتاد ناراحت نیستم و سرزنششون نمیکنم...
ولی این تغییر بدی نیست نه؟
فکر کنم تو مسیر درستیم...

این پستو ندیده بودم :/

واقعا جمله آخرش شاهکار بود XD :/

من اینو روی بهار و یونس انجام میدم :/

خواهیم دید :/

یادت نره پستش کنی"-"\
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

~Light Blue~

🦋••We won't be erased••🦋

Not perfect but always myself ✨


Don't rush something that you want to last forever


من انسانم...
من انسانم، همان انسان خاکی
همان کس که به تن روح خدا دارم...
مرا تا عرش اعلا راه و تا قعر فنا چاه است
اگر پرواز میخواهم
فلک ها بر من آزاد است...

نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan