مامانم بعد اینکه سه هفته است گند زده به کل حال و روزم و زندگیم و برنامه هام:
"نمیدونستم انقد ناراحت میشی وگرنه آبی میکردم..میخوای بریم آبی کنیم؟"
منی که از از رنگ موی آبی متنفر شدم...منی که موهامو به طرز ناخوشایندی کوتاه کردم...منی که کل درسمو به فاک دادم...منی که کل گالری و همه عکسای مربوط به مدل مو و رنگ مو رو پاک کردم...منی که یمدته نه تنها پیش عمو نرفتم بلکه گزارش الکی هم نوشتم...منی که از کل آدمای اطرافم متنفر شدم:
خفهههههه شووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
میدونی..مامانا مزخرف ترین آدمای تو دنیا هستن بعضی اوقات..
این فرصت رو از دست نده بعدا پشیمون می شی"-"
"-" تا حالا خشم و ناراحتی بولو بری آبی رو ندیده بودم:{! ولی من هنوز وجود آبی ملایم تو دوست دارم ازم نگیرشTةT!!
میفهمم چی میگی؟!
فقط میتونم بگم
ان الله مع الصابرین
:"
ولی هنوزم دیر نیستا..
اگ بازم خوشحالت میکنه آبی کن(:
آه...:"
ولی من می گم قبول کن...شاید فرصتش دیگه پیش نیاد! *-*..
الان ماجرا چیه دختر +_+؟
کامنت موچی و آقای آبی و یومیکو رو کپی+پیست می‌کنم..
عاااا پدر و مادر منم اینطورین، تا خودتو ناراحت نشون ندی
بهت اهمیت نمیدن، خیلی خوب می شناسم حستو دوست داشتی بدون اینکه ناراحت شده باشی، از همون اولش بگن به خودت و خواسته هات اهمیت بدن، نه اینکه این همه ناراحت باشی تازه این جمله رو بشنوی، اینقدر حالم بهم می خوره از این رفتار پدر و مادرم و همینطور بعضی وقتا از خودم بدم میاد که یه حالت ترحم گونه به خودم گرفتم انگار. برا همین سال هاست که حتی اگه اهمیت ندن و ناراحت باشم. جلوشون نشون نمی دم ناراحتیمو.
امیدوارم اوضاع تو اینطوری نباشه. لااقل بهتر باشه.
من توی آرامش دادن به بقیه خوب نیستم، فقط میتونم بگم: بیا بغلم:")
واقعاااا مامانا بعضی اوقات خیلییی غیر قابل تحمل میشن-____- طوری که دلت میخواد...
ولی خب نباید حرفی یا کاری کنی که بعدا مث چی ازش پشیمون بشی:)
