The healer & the killer

نمیخوام بگم مثلا من خیلی آدم زخم خورده ای هستم و فلان...فعلا هنوز ۱۷ سالمه(۱۸ بگیریم دیگه کم مونده!)...میدونم پیچ و خم مسیر زندگیم از این به بعده که شروع میشه؛ ولی جدا از همه اینا من همه چیو خیلی عمیق حس میکنم...اگه یچیزی ناراحتم کنه عمیقا حسش میکنم...اگه خوشحال بشم عمیقا حسش میکنم. شاید خیلی وقتا آدم خونسردی باشم ولی این دلیل نمیشه که نفهمیدم‌ یا حسش نکردم...فقط خواستم نادیدشون بگیرم یا بروز ندم، همین.

کلا روحیه حساسی دارم‌ انگار.

و فکر نکنم ربطی به شرایط سنی داشته باشه...

خوبه ها...مثلا من مطمئنم اون حسی که تو بارون پنجره رو باز میکنم و همونطور که دارم قهوه میخورم و بوش با بوی خاک و بارون مخلوط شده کتاب میخونم یا آهنگ گوش میدم، خیلیا اون حس آرامش و سرزندگیو اونقدر عمیق حس نمیکنن...

و کسیم که با چیزای کوچیک فوق العاده زیاد ذوق میکنه...نگاه به ظاهر دارکم نندازین...خیلی سافت و گوگولم!

از طرف دیگه اگه ناراحتی کوچیکی پیش بیاد عمیقا ناراحت میشم و تا مدت ها درگیرش میمونم...به قول یکی از دوستام شاید از بیرون همه چی رو به راه به نظر برسه ولی از درون هنوز درگیرم:)

فقط احساساتِ این شکلی نیستن...تو تماس فیزیکی هم همینطوریم! مثلا وقت دست یکیو میگیرم‌ یا بغلش میکنم یچیزی فراتر حس میکنم...شاید بخاطر همینه انقد بغل و تماس رو دوست دارم!

و یچیز دیگه!

ذهن من خیلی برنامه ریزی میکنه! ولی از طرف دیگه چون خیلی فکر و خیال میکنم و مبتلا به overthinking هستم و قوه تخیل خیلی قوی ای دارم، کلی افکار آشفته و نامرتبم دارم که منو آزار میدن...بنابراین ذهنم تصمیم میگیره که اون افکارو مرتب و طبقه بندی کنه...

و دوستان...درسته که برنامه ریزی به عنوان یه عمل شایسته شناخته شده ولی....

این کار خیلی زمان بره برای من! کلی از وقت و انرژیمو میگیره. یادتونه یبار گفتم اصلا با مولتی تسکینگ( این فارسیش چی میشه؟ انجام وظایف مختلف به طور همزمان:/) میونه خوبه ندارم؟ وقتی ذهنم مشغول مرتب سازیه عملا تبدیل به یه جسد میشم...چون دیگه نمیتونم به کار دیگه ای بپردازم. بعدشم چون خسته میشم باز یمدت در جسدیت به سر میبرم"-"\

و ارتباط این برنامه ریزی گراییم (عه چه جالب! برنامه ریزی سکشوال!!!) به اون حس کردن عمیقم میشه یه فاجعه ی شاهکار!

چون ببینین...من صرفا به فکرام فکر نمیکنم...حسشون میکنم! بعد حالا اونارم عمیق حس میکنم! درنتیجه من‌ میشم یه موجودی که تعادل روانی و رفتاری نداره! چون همونطور که داره احساساتی که به ذهنش هجوم آوردن رو طبقه بندی میکنه حس هم میکنه...اونم وقتی فقط میتونه رو یه چیز تمرکز کنه!

و خدایا...

کافیه برنامه ای که ریختم به هم بخوره...

فکر کنین عصبانیتمم قاطی این اوضاع میشه و در اینجور مواقع شما میتونین از من به عنوان سلاح هسته ای استفاده کنین!

 بگذریم که وقتی خیلی عصبانیم گریم میگیره:]

 

یمدته خیلی درگیر MBTI شدم...و چقد جالبه! ینی یجورایی باعث میشه دلیل این رفتار های عجیبم (از نظر بقیه) رو بفهمم...

و چند روز پیش یه متن خیلی جالب و دردناک خوندم:

تایپINFJ تنها تایپیه که همزمان هم فکر میکنه هم حس میکنه.

بخاطر همین درکنار افراد منطقی خیلی حساس بنظر میرسن و 

در کنار افراد احساسی خیلی قضاوتگر و منطقی.

همین باعث میشه که اونا به سختی درک شن...

 

خلاصه به قول یکی از qoute نویسان...

" اینکه خیلی عمیق حس کنی هم یه نعمته هم یه مصیبت..! "

 

 

  • Baby Blue

من همه چیو حس میکنم ولی بی حس رفتار میکنم شاید از سنمه ولی خیلی رومخ مامانمه*-*

منم‌ آدم رومخیمD":

خب میتونم بگم برعکسیم  چون من میتونم همه کارا رو همزمان انجام بدم و از اینکه خودمو وقف ی کار کنم بدم میاد

راسی میدونستی یه enfp از تایپ infj  خیلی خوشش میاد ولی برعکسش اینجور نیس؟😂

خدا از این قدرتت یکمم به من بده"-"
برعکسش درست نیس؟XD
اتفاقا اگه اشتباه نکنم جزو کاپل های طلایی بودن این دوتا🥺🍫😂

چرا انقدر شبیه به منه رفتارات؟ "-"\ ولی من infj نیستم..:/

منم وقتی عصبانی می شم گریه می کنمم*-*

کیدووو...این پاراگراف آخر...احساس می کنم قبلاً به جا شنیده بودمش! دچار دژاوو شدم فکر کنم...*بر خود لرزیدن*

چون من توام"-"
تو هم منی"-"\
یوح"-"~

هممم...میخوای یبار دیگه تست بده...یکم تحقیق کن ببین intp مناسب ترته یا infj

:)))))

اوکی، This user is INFJ^^

 

بای^^

 

+او راستی از برنامه ریزی سکشوال خوشم اومد XD

=))

بای بک^^

+ گرایش باحالیهXD

بابای منمinfj عه و دقیقا همینه"-"

البته منم یه زمانی خیلی درگیرش بودم اما الان... mbti داره خیلی کلیشه گرا میشه و بهم ثابت شده نمیشه ادمای به این پیچیدگی رو صرفا تو 16 تا تایپ دسته بندی کرد ولی به هرحال هنوز یکی از سرگرمیای مورد علاقمه^-^

ایح "-"
آره اون که صد در صد....ولی بنظرم خیلی به خودشناسی کمک میکنه...
وگرنه همه آدمای دنیا فقط ۱۶ مدل نیستن که=)

ولی واقعا برای منِintp هیچ زوجی بهتر ازenxj نمیتونه باشهههددمتریعچچودزشصعت

مونی تایپش چیه؟=))))))

وایییییی چقدر..بد..
ولی من میتونم روی کارهام تمرکز کنم..مثلا میتونم چندتا کارو با هم انجام بدم..یکم سخت هست برام ولی میتونم..یکی از دلایلی که میتونم انجامش بدم به خاطر آشپزیه..مثلا آشپزی اونور داره شیر میجوشه بعد اینور داری یه چیز دیگه هم میزنی بعد باید مواظب باشی که اون شیره سر نره و همزمان اینم هم بزنی..خیلی نمیتونم تعادل بینشون برقرار کنم ولی میتونم انجامش بدم..
و وقتی به شرایطت فکر میکنم سرم سوت میکشه..
ولی منم مبتلا به overthinking  هستم:/

اصلا یکی از دلایلی که آشپزیم افتضاحه همینه فکر کنم'-'
خوشبختم:]

وای وای وای کیدووووو*چاقویش را تیز میکند*

من اون لحظه از لحاظ فنی عملا مست بودم یه چرت و پرتی گفتم فراموشش کنT-T تازه من چیزی نگفتم خودت بریدی و دوختی XD

مونیمenfp عه فک کنم:دی

عه من کت و شلوار خریدم:((((
وایXDDDDDDD
خوبه*-*

چرا من تایپتو  intj دیدم؟ شاید دارم کور میشم.....

وای خاک تو گورم :/

اره من با تایپای intp  وinfj میسازم نصف دوستامم intp ان 

شایدم دید معنوی داری چون من یجوراییintj هم میزنم:/
خوبه*-*
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

~Light Blue~

🦋••We won't be erased••🦋

Not perfect but always myself ✨


Don't rush something that you want to last forever


من انسانم...
من انسانم، همان انسان خاکی
همان کس که به تن روح خدا دارم...
مرا تا عرش اعلا راه و تا قعر فنا چاه است
اگر پرواز میخواهم
فلک ها بر من آزاد است...

نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan