۱۴ شهریور ۰۰
*کیدو درحال توضیح دادن این که مامان بزرگاش خواهر هم بودن*
*هیونگ درحال رسم نمودار درختی ذهنی*
*اندکی تفکر*
هیونگ: آهاس ینی بابات دخترخاله مامانت بوده؟
کیدو: آره دیگه.
...
*ثانیه هایی بعد*
کیدو:....
هیونگ:.....
کیدو: پسرخاله....