سی شب چالش ژورنال نوشتن:شب اول!

مدت ها پیش یه کانالی تو تلگرام چالش راه انداخته  بود،چالش سی شب ژورنال نوشتن که یجورایی مربوط به دوست داشتن خود میشه..ولی بنده به دلیل خستگی های فراوان شروعش نمیکردم...تا اینکه پریشب دیگه استارتشو زدم^~^

شب اولو تو دفترم (حالا نمیخوام بگم بولت ژورنال چون  واقعا همچینم شبیهش نیست:|) نوشتم ولی تصمیم گرفتم ادامشو اینجا بنویسم تا هم اینجا خالی نمونه هم اگه کسی خوشش اومد این چالشو بره^-^

خب...

چالش سی شب ژورنال نوشتن!

شب اول: بهترین شخصیتی که دارین چی هست؟چه چیزی شمارو خاص میکنه؟چی توی درونتون باعث میشه که به خودتون افتخار کنین؟راجبش بنویسین.

حقیقتا چیز خاصی به ذهنم نمیرسه..ولی فکر کنم بهترین شخصیتی که دارم اینه که زندگی کسی رو خراب نمیکنم؛ منظورم اینه کسیو بخاطر ظاهر یا خونواده(و کلا کسی که هست!) مسخره نمیکنم و عادت ندارم پشت سر کسی بد بگم یا باعث شم دید بقیه نسبت به اون آدم (یا حتی اون چیز!!) بد شه...

یادمه یبارم بوو(آوا..مائو"-") گفته بود بهترین اخلاقم اینه که هیچ کسو ناامید نمیذارم و استعداد  فوق العاده ای تو دلداری دادن و حال خوب کردن دارم:)

پ.ن:میتونین تصور کنین چقد موقع خوندنش خوشحال شدم؟="")

همینطور من سعی میکنم به آدما احترام بذارم مگر اینکه ثابت کنن از انسانیت به دورن^^

آها اینم بگم که از کلیشه های جنسیتی متنفرم=^=

و همیشه تاجایی که تونستم از حق دفاع کردم (هروقتم نتونستم اعصابم فاکیده شده و برای مدتی دچار غم و اندوه فراوان شدم:/)

چیزی که بهش افتخار میکنم..؟

دوتاچیز هستن که من واقعا واقعا بهشون افتخار میکنم:

باورهام**

یاد اون قسمت از آهنگ NF افتادم که میگف هرکسی میتونه جونت رو بگیره ولی هیچ کس نمیتونه باورهاتو ازت بگیره:) و آره..من باورهامو دوس دارم و فکر میکنم اگه بزرگترها هم از این باورها داشتن قطعا دنیا جای بهتری برای زندگی کردن میشد..امیدوارم خودم مثل اونا نشم و هیچوقت از باورهایی که دارم دست نکشم"-"

 

و دوستام💙

خب"-"

هرچه در ذهن داشت به فراموشی سپرده میشود*

عاام..خب من دوستای زیادی ندارم ولی همون چندتایی که دارم واقعا برام باارزشن و من واقعا واقعا به داشتنشون افتخار میکنم*-*

درواقع یجورایی اوناهم باورهایی که من دارمو دارن:)

همینطور تقریبا همه دوستام یه دنیای رنگی و رویایی ای تو ذهنشون دارن و من اینو خیلی دوس دارم*^*

بماند که چقد باهاشون تفاهم دارم"-"

درکل من آدمی نیستم که راحت با کسی گرم بگیرم..با این وجود حس میکنم آدمای خودمو پیدا کردم=)

و یجورایی به قول معروف خونه خودمو پیدا کردم~

پ.ن۲:یبار تو این کوئسشن باکسا یکی ازم پرسید خوشبختی تو زندگی خودت؟ و من گفتم بخاطر دوستایی که دارم آره...دوستام'-' اگه اون استوریو ندیدین بدونین که من همچین حرفی زدم"-"\

پ.ن۳:خیلی خوشحالم که دوستای مجازیمم انقد دوستای خوبین*^*

پ.ن۴:فکر نکنم لازم باشه چیزی راجب بوو و هیونگ بگم نه'-'؟

 

و چیزی که من رو خاص میکنه..؟

فکر کنم رویاهام🦋

من آدم رویاپرداز و یجورایی متوهمی:/ هستم و خیلی اوقات رویاهای بلندپروازانه ای در سر میپرورانم! درسته که بعضیاشون غیرممکن بنظر میرسن ولی..دوست دارم به رویاپردازی درباره شون ادامه بدم و فعلا تا اطلاعات ثانوی قصد ترک ندارم^^

یادمه بوو و هیونگ به این موضوع هم اشاره نموده بودن"-"

امیدوارم روزی به رویاهام برسمT-T

قبل از اینکه بمیرم..

 

 

پ.ن۵:الان هویت داریم...که خب مثل همیشه معلم میاد شیمی درس میده..و الان یه ربع از وقت کلاس گذشته"-"

پ.ن۶:هوای اردبیل دو درجه زیر صفره^^

پ.ن۷: اون تیکه از اهنگ NF که گفتم مال اهنگ Remember this ئه..شاید خوشتون اومد**

پ.ن۸: ام وی کای را ندیده است*

 

 

 

 

  • Baby Blue

اولین پست!

 

 

 

 

یجورایی تو این موقعیت وب زدن احمقانه ترین کار ممکن بود..

فردا امتحان فیزیک دارم و من هیچی نخوندم..فقط میدونم از فصل دو میاد:|

حالا که دارم فک میکنم..نمیدونم فردا امتحان عربی دارم یا فیزیک'-'

*بچ تو حتی نمیدونی فردا چه امتحانی داری؟*

ولی خب امروز خیلی حرف از فیزیک شد درنتیجه فردا امتحان فیزیک دارم^~^

و من باید میخوندم...

ولی این کارو نکردم...

به جاش تصمیم گرفتم وب بزنم"-"

که خب الان ساعت ها میشه که درگیرم'-'

و ساعت ها درگیر خواهم ماند"-"

انی وی..

باید برم درس بخونم...

سو فعلا~~

+وب داشتن حس خوبی داره*-*

 

 

 

  • Baby Blue

~Light Blue~

🦋••We won't be erased••🦋

Not perfect but always myself ✨


Don't rush something that you want to last forever


من انسانم...
من انسانم، همان انسان خاکی
همان کس که به تن روح خدا دارم...
مرا تا عرش اعلا راه و تا قعر فنا چاه است
اگر پرواز میخواهم
فلک ها بر من آزاد است...

نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan