این همون چالش چهارم سوفیه ولی از بس تو عنوان چالش دیدم که دیگه حالم داره از کلمه چالش بهم میخوره "-"
1. اگه یه غذا یا نوشیدنی می بودی ، اون چی بود؟
اگه غذا بودم...احتمالا پیتزا میبودم "-"
و اگه نوشیدنی بودم قطعا قهوه تلخ..
شایدم شراب قرمز"-" (واااااو"-")
2. شغل مورد علاقه ات چیه و خودت رو چطور توی رویاهات مشغول به کار در این شغل تصور میکنی؟
شغل موردعلاقم...آه جراحی:")
و بعد از جراحی روانپزشکیو دوست دارم...
+ بچه که بودم دوست داشتم ستاره شناس بشم:) ولی بعد که بزرگتر شدم دیدم هیچ علاقه ای به ریاضی و فیزیک ندارم و قادر به پرداختن بهش برای ادامه زندگی نیستم"-"
سو بیخیالش شدم...ولی خب این چیزی از عشق من به نجوم و ستاره شناسی کم نمیکنه:)
و آها...یمدت به سرم زده بود آتش نشان بشم:""" لعنتی من عاشق ماشین آتش نشانیمTT
و تو تصوراتم...
عاااا خب همیشه به این فکر میکنم که یه جراح موفق شدم:" و کسیم که برا بیماراش مثل یه دوسته و کلی باهم خوش میگذرونن و از فلسفه زندگی کردن حرف میزنن:")
3. ظاهر و اخلاقتون شبیه به کدوم شخصیت انیمیشنیه؟
نمیدونم...فکر کنم مانامی یا ناروکو تو پدال زنان کوهستان:" (به روم نیارین دوتا شخصیت کاملا متفاوتن.__.)
اه هرچی کارتون و انیمه دیده بودم از ذهنم محو شد"-"
صبر کنین "-"
4. سه تا از وسایلی که توی اتاقت هستن و با وجود کهنه یا بدرد نخور بودنشون نگهشون داشتی.
یه دفتر خاطره چوبی که هدیه تولدم بود...(انتظار ندارین که دورش بندازم..؟)
قوطی اسپری موردعلاقم "-" (درسته که تموم شده ولی هنوز بوش میاد"-" بوی آدامس میده"-" و رنگشم آبی کثیف و طوسیه"-")
عطر اف افم که تموم شده :"""""""""""""""" (که باز خیلی وقتا میرم درشو باز میکنم بو میکنم=))
ورق قرصایی که تموم شدن...جمع میکنم بدم بازیافت شن..!
صب کن...اینا هیچ کدوم به درد نخور نبودن ._.-
5. اگه زندگیت یک فیلم بود اسمش چی میشد؟ اگه زندگیت یه آهنگ می بود سبکش چی بود؟؟
اگه فیلم بود...عاااا....فکر کنم I Don't Wanna Die
و اگه آهنگ بودم...نمیدونم راستش..آهنگ پاپی نمیشدم...هیپ هاپم نمیشدم..شاید کلاسیک بودم...شاید کانتری...ولی به احتمال زیاد این آهنگایی که حس و حال قدیمی طور دارن...چی میگن بهش؟ نمیدونم...از اونا بودم...اسمشم احتمالا میشد Blue At 3A.M
6. از بین حواس پنجگانه تون ( بینایی ، شنوایی ، چشایی ، بویایی و لامسه ) کدوم قوی تره؟؟
بیناییم یه زمانی عالی بود...ولی الان متاسفانه از یه متر دورترو کلا تار میبینم:")
اممم یه سوال...چشایی چطور قوی میشه؟ ینی چی؟ "-"
فکر کنم شنواییم خیلی قوی باشه..
درکل..من حواس پنجگانم زیاد خوب نیس...به جاش حواس ماوراییم خیلی خوبه!!!مثلا اگه تو جمعی یکی منو نگاه کنه حس میکنم'-' یا مثلا راحت میتونم شخصیت یکیو حدس بزنم...و تلپاتی های شدیدی با افراد نزدیکم دارم"-" و چیزای دیگه...
7. یکی از خرابکاری ها یا شیطنت های دوران بچیگت رو بگو.
عادت داشتم زنگ در این و اونو بزنم و فرار کنم "-"
و تو مهمونیای شلوغ رو سر بقیه نمک میپاشیدم "-"
و عادت داشتیم با بچه های فامیل همه تشکا رو بریزیم رو زمین ( یه جایی هستا اونجا روهم روهم میذارن...اونو کلا نابود میکردیم!) و یبار که در اتاقو قفل کرده بودیم ریخت رو سرمون و به زور از زیر آوار(!) نجات یافتیم "-"
8. اگه قرار بود بچه های بیان بین جمعیت پیدات کنن ، چه ویژگی های ظاهری و رفتاری تو رو از بقیه متمایز میکنه بین جمعیت؟
بستگی داره کی بخوان پیدا کنن...چون من ممکنه به هر شکلی دیده شم"-"
ولی اگه میخواین در این برهه از زمان مرا بیافین(!) دنبال این مشخصات باشین:
یکی که قدش کوتاهه و خیلی ریزه میزس...تیپ گشادطوری داره(نمد استایلم چیه"-")...موهاش کوتاه و سیاهه...یه ساعت آبی آسمونی کثیف دستشه...پوستش روشنه...پاچه شلوارشو تا کرده"-" و همینطور نگاه وحشتناکی داره @-@
9. ویژگی های دوست خیالی ای که دوست داری داشته باشی و بهت آرامش میدن چیه؟
:")
عااا یه دوست خیالی دارم که اسمش روزیه...یه دختر بلوند که موهاش یکم بالاتر از گردنشه و موهای صاف ولی زبری داره...و معمولا لباسایی میپوشه که تابع مد نیست و از رنگای کثیف استفاده میکنه..
و البته...تصورات خاصی باهاش ندارم...فعلا کراشم هس"-"\
10. اگه میتونستی وبت رو به یه مکان تشبیه کنی اون چه جور مکانی می شد؟
هممم..بذارین آدرس بدم!
شب تو یه منطقه خیلی شلوغ و خیابونای شلوغ و پر از سر و صدا..
میپیچی تو یه کوچه که تقریبا ساکته...یه کوچه طولانی...
هرچی که به انتهای کوچه نزدیک تر میشی صداها و نورای اطرافتم کمتر میشه...
ساختمونا هم کم کم قدیمی میشن..
و بعد...یه جای کافه طور میبینی که انگار یه جای متروکه رو چند تا جوون اومدن درستش کردن...
وارد اون کافه میشیو میبینی که آهنگ suicide تو کل کافه پیچیده...بوی قهوه تلخ و عطرای خنک میاد...به جایی که هم گیم نته هم کافه هم اتاق موسیقی هم کتابخونه!
تبریک میگم...شما تو لایت بلویین!
11. آخرین نفری که باهاش تماس گرفتی کی بوده و چرا؟
بابا...بهش گفتم به جای شارژ رسید خرید داده:/
12. چند تا پست آمادۀ انتشار داری توی پنلت و قدیمی ترینشون مال چه تاریخیه؟
ندارم فکر کنم...
13. چه چیزی رو میخوای برای آیندگان از خودت به جای بزاری؟
تفکرات و احساسایی که تجربه میکنم...به اضافه پلی لیستم!
میخوام بریزمشون تو کاست=)
14. عروسکی که توی بچگی بیشتر از همه دوستش داشتی؟
یه عروسک خرسی کوچولو که خیلی نرمه و کرمی رنگه:") و کادوی تولدم بود که بابا بهم هدیه داد..هنوزم دارمش...کنار تختمه!
15. آخرین کتابی که کامل خوندینش ( غیر درسی ) چی بوده؟ و کِی؟؟
فکر کنم جلد دوم حماسه کرپسلی...اقیانوسی از خون
+ مارولا...هقق...
16. رنگ چشم تون چه رنگیه و اگه میتونستین رنگشو انتخاب کنین ، چه رنگی رو انتخاب می کردین؟
قهوه ایه...ولی دوست داشتم طوسی یا مشکی باشه...البته این قهوه ای روهم دوس دارم"-"♡
+ آقا یچیزی راجب رنگ چشام بگم"-" بعضی وقتا که میرفتم جلو آینه و چشامو نگاه میکردم میدیدم یه هاله سرمه ای-طوسی اطراف مردمکمو فرا گرفته"-" حس میکردم متوهم شدم ولی بعد از زهرا پرسیدم و اونم تایید کرد و گفت آره بعضی وقتا رنگ چشات ترسناک میشه "-" هیونگ و بوو"-" شماهم تاحالا متوجهش شدین؟"-"
17. یه چیز جالب یا بامزه دربارۀ یه فایل یا نرم افزار توی سیستم یا گوشیت بگو؟ ( اگه دوست داشتین اسکرین بزارین )
اول اینکه...من همه چیو دسته بندی کردم! بیشتر از چهل تا آلبوم تو گالریم دارم که هرکدوم مربوط به یه موضوعیه"-" و وقتی یه عکس میبینم که میتونه تو چندتا آلبوم قرار بگیره کلافه میشم"-" حتی سیو های اینستامم همینطور...کلا پوشست"-"
دوم اینکه دوتا برنامه موزیک پلیر دارم که صدای هرکدومو یجوری تنظیم کردم'-'
سوم اینکه باید این ملودی و زیر و بم بودن آهنگ ها و کلا کوفت و زهرماریاشو خودم تنظیم کنم'-'
18. وقتی بچه بودی چجور بچه ای بودی؟
بچه خوب فامیل"-"
البته یبار اونقد حرف زدم که خالم دهنمو چسب زد"-"
19. اولین نفری که توی بیان دنبالت کرده کی بوده؟ ( از بخش فهرست دنبال کنندگانتون می تونین متوجه بشین. )
یومیکو=)
20. یک یا چند جمله به نویسندۀ چالش ها ( به سوفیا ) بگو!
فایتینگ!
+ مرسی از بنزوییک اسید که دعوتم نمود"-"\
+ آقااااا=))
دیروز آنا رو دیدم=)))))))