کاش هیچوقت یادم نمیومد..!

کنکورو ۱۴۰۰ رو دادم...

با دوستام دارم برمیگردم و حالم بدجور گرفته شده...

هیونگ و بوو دارن میگن که باورشون نمیشده این همه کنکورو آسون داده باشن...

هر لحظه که میگذره بیشتر میفهمم چی شده...

بیشتر میلرزم...

ولی بالاخره میتونم حرف بزنم:

" بچه ها...من کنکورو خراب کردم...بدجورم خراب کردم "

هیونگ و بوو تعجب میکنن:

" چطور؟ خیلی آسون بود که..چطور نتونستی جواب بدی..؟! "

گریم میگیره...

یادم میفته که باید برم خونه...

ولی تصمیم میگیرم یکاری قبلش بکنم...

تفنگو از تو کیفم درمیارم...

صدای هیونگ و بوو درمیاد که داد میزنن:

" نههههه! "

"بابا پشت میمونی...چرا انقد سختش میکنی؟ "

"بسه دیگه روانی! "

خیلی آروم میگم:

"دیگه تموم شد"

ماشه رو میکشم و بووووم!!!

  • Baby Blue

هنگام امتحان ریاضی بر کیدو چه گذشت..!

فکر کنین امتحان ریاضی داشته باشین..

و فقط سه فصلو بهتون درس داده باشن اما چهار فصل امتحان بگیرن..

و بگن تو A4 بنویسین و شما پنج دقیقه قبل امتحان متوجه این قضیه بشین..

بعدش بگین اشکال نداره تو برگه کلاسور مینویسم...

میرین کلاسور میارین و بعد میبینین برگه خالی نداره:>

از خواهرتون میپرسین برگه کلاسور داره یا نه...

و اون میگه نمیدونه کجا گذاشتتش...

بالاخره اتاقو میریزی بهم و برگه کلاسور پیدا میکنی..

ساعتو نگاه میکنین‌..

دیگه یه ربع از وقت امتحان گذشته و شما هیچ غلطی نکردین..

با عجله میرین فایل سوالو دانلود کنین ولی شاد بالا نمیاد:>

پنج دقیقه دیگم میگذره و بالاخره فایل سوالتو دانلود میکنین...

بعدش میفهمین camscanner متوقف شده درصورتی که بهتون گفتن با camscanner جوابارو بفرستین...بیخیال camscanner میشین و امتحانو شروع میکنین...

با یه ساعت وقتی که براتون مونده و یه فصل جدید که فقط از روش خوندین...

و البته که آخرش وقت کم میارین و وقتی به چیزایی که نوشتین نگاه میکنین با خودتون میگین

"نکنه بیفتم؟"

اونم شمایی که پارسال ریاضی رو بیست شدین...

 

#مروری بر اتفاقات امروز  

 

  • Baby Blue

شرایط فاکی

 

گویا امتحانامون قراره مجازی بشه

و این ینی فاک

من خیلی رو این ترم حساب کرده بودم..

منتظر بودم برسه بلکه یکم درس بخونم و جبران کنم

الان که مجازی شده...

میدونم قراره کل این بازه زمانیو به فاک بدم و هیچ کار مفیدی نکنم...

واقعا دیگه حالم از این شرایط به هم میخوره

مثل اینه که وسط دوراهی گیر کرده باشی

بعد بیان بهت بگن ببین! این راه آسون،این جاده هموار با مناظر قشنگو میبینی؟ اگه از این راه بری دیگه لازم نیس انقد سختی بکشی

بعد یه راه دیگه ام بهت نشون میدن...یه راه پرپیچ و خم از وسط جنگل که حتی انتهاش دیده نمیشه..بعدش میگن ببین اینم هس! این راه خیلی سخته و قراره کلی فشار و درد رو تحمل کنی....اگه جون سالم به در بردی شاید اون آینده ای که میخوایو داشته باشی...

بعد بهت میگن حالا انتخاب کن...

زود باش...

وقت نداری...

و تو همونطور که داری همزمان هم گریه میکنی هم سعی داری اشکاتو با آستین لباست پاک کنی میری وایمیستی جلو اون راه پرپیچ و خم...

جلو رو نگاه میکنی...از منظره ای که رو به روته وحشت میکنی و بازم اشکات سرازیر میشن...ولی عقب نمیکشی...

تو مازوخیسم داری؟

نه! تو مازوخیسم نداری..منم ندارم...هیچکدوممون نداریم...ما فقط امیدواریم..امیدواریم که یه روز این سختی هارو پشت سر میذاریم و انتهای جنگلو میبینیم..و امیدواریم که انتهای جنگل یه جای خیلی زیباست...یه جایی که رودخونه هست...یه کلبه چوبی بالای درخت،صدای پرنده ها و...

:)

 

 

  • Baby Blue

آزمون یک آذر؟؟!!!

*معلم زیست پیامی برا من و بوو میفرسته که توش حرف از امتحان یک آذر شده*

بوو:یک آذر؟

من:امتحان میانترم داشتیم یک آذر..

بوو:چرا یادم نمیاد"-"؟

من:چون ندادی"-"

منم یادم نمیاد"-"

بعد میدونی جالبتر چیه؟

بوو:اینکه ۲۰ شدیم😂

من:نه جالبتر اینه که من اون روز تو ربات اعلام حضور کردم://

بوو:گاد..

امتحانی که ندادیمو ۲۰ شدیم...امتحانی که دادیمو ۱۶😂😂😂😂

من:صب کن ببینم...تو امتحانی که ندادی ۱۹.۷۵ شدی بعد ارفاق داده شدی ۲۰

بوو*درحالیکه کلا امتحانو نداده*:ینی چیو غلط نوشته بودم که ۲۵ کم کرده؟...

من:...

بوو:البته حالا که دارم فک میکنم یه امتحان آنلاین زیست دادم....که خب اونجام ۱۸ شدم://

من:نه راستش....امتحان کاغذی بود....

بوو:....گاد....ذهنم درگیر شد

من:پرونده سنگینیه🧐

 

*و اینگونه آن دو سمپادی کله فندقی قرار است کنکور دهند*

 

پ.ن:این عکس زیادی شبیه من و بوو نیس=)؟

بوو که درحال بازی کردن با پی اس فوره ...

و منی که اومدم از پشت بغلش کردم:"")

پ.ن۲: درواقع من کلا خیلی آدم بغل کنی هستم...خصوصا back hug :)

 

 

  • Baby Blue

یه پسر کیوت و درب و داغون کن"-"

 

من یه دوستی دارم.. سودا..از ششم باهم دوستیم...و این سودا،یه داداش داره..که فوق العاده شلوغه"-" شلوغ میگمااا"-" ینی وقتی آمادگی بود من دیده بودمش..کل مدرسه رو به خاک و خون میکشیدXD

امروز داشتم با سودا حرف میزدم و گف که پای داداشش شکسته..حالا چرا؟چون پاشو کوبیده به دیوار:| بله...پاشو کوبیده به دیوار بعدم پاش شکسته الان تو گچه:]

و جالبه بدونین این پسر الان شیشمهXDDD

یبارم گویا با پاش زده شیشه رو شکونده...بعد خورده شیشه پاشو بریده"-" و تاندونش پاره شده"-" و عمل کردن"---"

تازه یبارم وقتی بچه بوده از چهارپایه افتاده دستش شکسته گچ گرفتن..

بعد از بس این کوچولو بود"-"

گچه رو دستش سنگینی میکرد بخاطر همین همش میخورده زمینXDDDDDD

هی خدا...

این بچه خیلی کیوته..

 

دلم براش تنگ شده*^*

 

پ.ن:امروز امتحان زیست داشتم...معلم سوالو فرستاد پی وی و منم گزینه رو فرستادم..بعد توضیح خواست...

من تو گروه چت:بچه ها برا این توضیح بگین

هیونگ:خب ژنوتیپشونو بنویس بعد بگو همچین چیزی ممکن نیست

من:.....

من:ژنوتیپ چیه........

بوو:گاد

هیونگ:خدافظ بچه ها روز خوبی داشته باشین💙

...فکنم هیونگ سکته کرد"-"

 

بماند که همون یه سوالم اشتباه جواب داده بودمXDDDD

ولی خب رفتم پی ویش و گفتم نظرم عوض شد'-'\

و از بس گشادیم میومد

همون عکس از توضیحی که بوو برام فرستاده بودو شر کردم پی ویش'-'

خوشحالم که معلم جدیده و دست خطمو نمیشناسه/"-"\

پ.ن:بازم بخاطر سردرد تا صبح بیدار بودم.........

 

  • Baby Blue

غمگین ترین چیز تو دنیا..؟

 

امروز صبح یکی استوری گذاشته بود"به نظرتون غمگین ترین چیز تو دنیا چیه؟"

و خب...حقیقتا با دیدن جوابا منقلب شدم=")

بعضیاشون واقعا قشنگ و غم انگیز بودن:

🦋صدای مامانم

🦋حس کنی یه نفر دیگه خیلی وقته مثل قبل نیس

🦋نگاه

🦋مرگ

🦋مهم نبودن

🦋مداد رنگی سفید="")))

🦋جنگل تو زمستون

🦋بوی عطر تلخ

🦋آهنگایی که وقتی تو یه اتفاق بودی گوش میدادی رو دوباره گوش بدی

🦋خودم

🦋کتابای قدیمی

🦋نوشته هام

🦋گذر زمان

🦋تاریخ

🦋تنهایی

🦋قبر خونوادم

🦋چهره ناامید آدما

🦋اینکه هرروز داریم پیرتر و پیرتر میشیم

🦋نرسیدن به هدف

🦋صدای نهنگ

🦋بوی خاص خونه مامان بزرگم که دیگه نیس

🦋دوست دارم هایی که نمیشنون..

🦋جمله Can you hold me

🦋وقتی یکی از همه آدمای اطرافش به تو پناه میاره و تو بغلت گریه میکنه..

🦋ماه:)

🦋رنگ آبی💙

 

 

نمیدونم فقط من اینطوریم یا نه ولی..به نظرم چیزای غم انگیزم قشنگی های خاص خودشونو دارن✨

درضمن..خواستم بگم که

کسی نمیدونه زندگیا چطور تقسیم شدن...

کسی نمیدونه زندگی در ازای چیزی که به بقیه داده چه چیزی رو گرفته...

 

+کدومش از همه غمگین تر بود؟ بنظر خودم رنگ آبی ،ماه و مداد رنگی سفید:)

+بنظرتون غمگین ترین چیز تو دنیا چیه:))؟

+چه حسی پیدا کردین بعد خوندنش؟..

 

 

 

 

  • Baby Blue

اولین پست!

 

 

 

 

یجورایی تو این موقعیت وب زدن احمقانه ترین کار ممکن بود..

فردا امتحان فیزیک دارم و من هیچی نخوندم..فقط میدونم از فصل دو میاد:|

حالا که دارم فک میکنم..نمیدونم فردا امتحان عربی دارم یا فیزیک'-'

*بچ تو حتی نمیدونی فردا چه امتحانی داری؟*

ولی خب امروز خیلی حرف از فیزیک شد درنتیجه فردا امتحان فیزیک دارم^~^

و من باید میخوندم...

ولی این کارو نکردم...

به جاش تصمیم گرفتم وب بزنم"-"

که خب الان ساعت ها میشه که درگیرم'-'

و ساعت ها درگیر خواهم ماند"-"

انی وی..

باید برم درس بخونم...

سو فعلا~~

+وب داشتن حس خوبی داره*-*

 

 

 

  • Baby Blue

~Light Blue~

🦋••We won't be erased••🦋

Not perfect but always myself ✨


Don't rush something that you want to last forever


من انسانم...
من انسانم، همان انسان خاکی
همان کس که به تن روح خدا دارم...
مرا تا عرش اعلا راه و تا قعر فنا چاه است
اگر پرواز میخواهم
فلک ها بر من آزاد است...

نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan