
امروز از صبح سردرد داشتم و هنوزم که هنوزه خوب نشدم...
گویا قند خونم افتاده بود...
به هر حال..
حدودا یه ساعت پیش موفق شدم ایموجی های گوشیمو تغییر بدم و از این بابت بسی خوشحالم...
هرچند بخاطر درس نخوندن عذاب وجدان دارم...
فردا روز بهتری خواهد بود:)

امروز از صبح سردرد داشتم و هنوزم که هنوزه خوب نشدم...
گویا قند خونم افتاده بود...
به هر حال..
حدودا یه ساعت پیش موفق شدم ایموجی های گوشیمو تغییر بدم و از این بابت بسی خوشحالم...
هرچند بخاطر درس نخوندن عذاب وجدان دارم...
فردا روز بهتری خواهد بود:)

امروز خیلی خوب بود'-' جدا'-'
با اینکه سردرد شدیدی دارم ولی امروز صبح برف میبارید اونم چه برفی! و منم عاشق برف و بارونم...
و بعدشم رفتم با عمو (فرشته نجاتم...قبلنم تو یه یکی از پستام راجبش حرف زدم) درمورد فشار های مزخرفی که این کنکور لعنتی برام درست کرده حرف زدم. و گریه هم کردم"-" و بخاطر همین گریه کردن های زیادی لقب گنجشک گرفتم"-"
داشتم میگفتم...کلی حرف زدیم و درآخر گف که همه چی به چپت باشه:)
(البته خیلی طولانی بود ولی خلاصش همین میشد که به چپم بگیرم:] )
و من باورم نمیشه به این زودی حالم خوب شد..
+ همه باید یه عمو داشته باشن! :)
و اما چالش..

این میتونه یکی از طولانی ترین پستام باشه"-"


_ حس میکنم دیگه این اسرا رو نمیشناسم...کیدو مون حالش خوبه؟
+ چون این اسرا نیس....اون از اینجا رفته...
_....
+ فقط کالبدشو سپرده به من که تا وقتی برمیگرده زنده نگهش دارم...
_خودش...حالش خوبه؟
+ داره استراحت میکنه...
_ کی برمیگرده؟
+ در این مورد چیزی نگفته...
+حالا منم آدم خوبیما...بذار یکم بگذره..!


داشتم به این فکر میکردم
که شاید فرشته ها همون انرژی ها و قوانین فیزیک باشن...
مثلا قانون اول نیوتون خودش یه لشکر فرشته داشته باشه...
فرکانس ها فرشته باشن...
شایدم وقتی گریه میکنیم فرشته ها میان بغلمون میکنن...
و بخاطر همینه که معمولا بعد گریه کردن آروم میشیم:")

خب من امروز تمام اون هزارتا آهنگو به اضافه کلی ویدیوی فیزیک که هنوز ندیده بودمشون پاک کردم...
و
اعصابم
بدجور داغونه
درحدی که مامانم برام قرص کند کننده ضربان قلب آورد...
که خب یکی دو ساعت حالمو خوب کرد ولی بعدش دوباره حالم بد شد.
انقد حالم بده که حتی حال ندارم برم بخوابم درصورتیکه دارم از خستگی جون میدم...ساعت چهار صب خوابیدم و هفت بیدار شدم...و فکر کنین تمام این مدت رو مشغول انتقال اطلاعات از یه گوشی به گوشی دیگه و پاک کردن هرچی اکانت و کوفت و زهرماری بود بودم...آخرشم همون گوشی اولی موند دستم( درواقع قرار بود گوشیمو با یکی عوض کنم ولی بعد اینکه عوض کردیم اومدیم خونه طرف زنگ زد گف اینجا آنتن نمیده:///////)
خلاصه اعصابم بدجور به فاک رفته...نمیدونم قراره چالش امشبو چجوری بنویسم.
.

چقد امروز طولانی بود'-'
هندزفریمممممT^T
بالاخره امروز پس از مدت ها خوب درس خوندم...
هیونگ ایده حمومت جواب دادD: