امروز خیلی خوب بود'-' جدا'-'
با اینکه سردرد شدیدی دارم ولی امروز صبح برف میبارید اونم چه برفی! و منم عاشق برف و بارونم...
و بعدشم رفتم با عمو (فرشته نجاتم...قبلنم تو یه یکی از پستام راجبش حرف زدم) درمورد فشار های مزخرفی که این کنکور لعنتی برام درست کرده حرف زدم. و گریه هم کردم"-" و بخاطر همین گریه کردن های زیادی لقب گنجشک گرفتم"-"
داشتم میگفتم...کلی حرف زدیم و درآخر گف که همه چی به چپت باشه:)
(البته خیلی طولانی بود ولی خلاصش همین میشد که به چپم بگیرم:] )
و من باورم نمیشه به این زودی حالم خوب شد..
+ همه باید یه عمو داشته باشن! :)
و اما چالش..