۱۲ بهمن ۹۸...روز دوشنبه :)

دفتر خاطراتشو باز میکنه...*

  • Baby Blue

سی شب چالش ژورنال نوشتن: شب هفدهم!

 

سی شب چالش ژورنال نوشتن!

شب هفدهم: امشب و برای یک هفته درمورد استرستون بنویسین. اگه بهترین درجه یک باشه و بدترین درجه ده، استرس شما کجا قرار داره؟ درموردش بنویسین. امشب افکترتون رو توی کاغذ خالی کنین.

  • Baby Blue

...

 

_ حس میکنم دیگه این اسرا رو نمیشناسم...کیدو مون حالش خوبه؟

+ چون این اسرا نیس....اون از اینجا رفته...

_....

+ فقط کالبدشو سپرده به من که تا وقتی برمیگرده زنده نگهش دارم...

_خودش...حالش خوبه؟

+ داره استراحت میکنه...

_ کی برمیگرده؟

+ در این مورد چیزی نگفته...

+حالا منم آدم خوبیما...بذار یکم بگذره..!

 

 

  • Baby Blue

سی شب چالش ژورنال نوشتن: شب شونزدهم!

 

سی شب چالش ژورنال نوشتن:

شب شونزدهم: من آرومم وقتی که..؟ کی؟ کی احساس آرامش میکنی؟ پیش چه کسی؟ یا با چه چیزی؟  راهی هست که لحظاتی که آرامش داری بیشتر شن؟

  • Baby Blue

شاید فرشته ها...!

 

داشتم به این فکر میکردم

که شاید فرشته ها همون انرژی ها و قوانین فیزیک باشن...

مثلا قانون اول نیوتون خودش یه لشکر فرشته داشته باشه...

فرکانس ها فرشته باشن...

شایدم وقتی گریه میکنیم فرشته ها میان بغلمون میکنن...

و بخاطر همینه که معمولا بعد گریه کردن آروم میشیم:")

 

  • Baby Blue

سی شب چالش ژورنال نوشتن: شب پونزدهم!

 

خب من امروز تمام اون هزارتا آهنگو به اضافه کلی ویدیوی فیزیک که هنوز ندیده بودمشون پاک کردم...

و

اعصابم

بدجور داغونه

درحدی که مامانم برام قرص کند کننده ضربان قلب آورد...

که خب یکی دو ساعت حالمو خوب کرد ولی بعدش دوباره حالم بد شد.

انقد حالم بده که حتی حال ندارم برم بخوابم درصورتیکه دارم از خستگی جون میدم...ساعت چهار صب خوابیدم و هفت بیدار شدم...و  فکر کنین تمام این مدت رو مشغول انتقال اطلاعات از یه گوشی به گوشی دیگه و پاک کردن هرچی اکانت و کوفت و زهرماری بود بودم...آخرشم همون گوشی اولی موند دستم( درواقع قرار بود گوشیمو با یکی عوض کنم ولی بعد اینکه عوض کردیم اومدیم خونه طرف زنگ زد گف اینجا آنتن نمیده:///////) 

خلاصه اعصابم بدجور به فاک رفته...نمیدونم قراره چالش امشبو چجوری بنویسم.

.

  • Baby Blue

سی شب چالش ژورنال نوشتن: شب چهاردهم!

 

چقد امروز طولانی بود'-'

هندزفریمممممT^T

بالاخره امروز پس از مدت ها خوب درس خوندم...

هیونگ ایده حمومت جواب دادD:

 

سی شب چالش ژورنال نوشتن:

شب چهاردهم: امشب بنویسین؛ درمورد اینکه آخرین بار کی با یه غریبه مهربون بودین؟ براش چیکار کردین؟ اگه میتونین بیشتر از این کارا بکنین:)

  • Baby Blue

دلم برات تنگ میشه💙

 

هندزفری عزیزم

از اینکه در تمام این مدت همراهم بودی ازت ممنونم...

ازت ممنونم که شبا بیدار موندی تا من بتونم بخوابم...

ممنونم که بهم اجازه دادی گریه کنم...یا با یادآوری خاطرات گذشته لبخند بزنم...

ازت ممنونم که بهم اجازه دادی به دور از هیاهوی جمعیت بتونم تو دنیای درون خودم سیر کنم و به رویاپردازی هام ادامه بدم

ازت ممنونم که همیشه از دست مردم و احساسات بد و قضاوت ها پناهم دادی...

مرسی که بودی♡

دلم برات تنگ میشه دوست خوبم...

.

.

گریه کنم یا چی:") ؟

هندزفریم خراب شد....

داشتم گوشیو پرت میکردم سمت تخت بعد یادم نبود هندزفری تو گوشمه:""")

هندزفریم از دست رفت:" >

خودمو بخاطر این حماقتم نمیبخشم...

هرگز....

تازه اون کادوی تولدم بود:>

از طرف بوو:""""" >

هعی...

 

  • Baby Blue

سی شب چالش ژورنال نوشتن: شب سیزدهم!

چالش سی شب ژورنال نوشتن:

شب سیزدهم: چه عادتی رو میخواید شروع کنید؟ امشب براش برنامه ریزی کنین. مرحله به مرحله قدم های کوچیک بردارین و به خودتون قول بدین که بهش میرسین.

  • Baby Blue

سی شب چالش ژورنال نوشتن: شب دوازدهم!

 

خب امشب یه اتفاق خفن افتاد!!

من یه دوست خوب دارم تو اینستا...که امشب فهمیدم از دوستای صمیمیش محسوب میشم🥺🥺 

اصلا فکرشو نمیکردم...

و بسی شاد گشتم از دریافتن این خبر^-^

.

.

  • Baby Blue

~Light Blue~

🦋••We won't be erased••🦋

Not perfect but always myself ✨


Don't rush something that you want to last forever


من انسانم...
من انسانم، همان انسان خاکی
همان کس که به تن روح خدا دارم...
مرا تا عرش اعلا راه و تا قعر فنا چاه است
اگر پرواز میخواهم
فلک ها بر من آزاد است...

نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan